قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۲۷﴾
گفت اللّه تعالی پس یقیناً این زمین حرام است بر ایشان تا چهل سال سرگردان میگردند در زمین - پس غمگین مباش بر قوم نافرمان ﴿۲۶﴾
و بخوان برای ایشان خبر دو پسر آدم علیه اسلام را به راستی چون قربانی کردند قربانی جداجدا پس قبول کرده شد از یکی (که هابیل بود) وقبول نشد از دیگری (که قابیل بود) گفت او حتماً قتل می کنم تورا ، گفت او (هابیل) جز این نیست که قبول می کند اللّه تعالی (اعمال) از اخلاص کنندگان ﴿۲۷﴾
[۲۶] این اجابت دعای موسیٰ علیه السلام است و ذکر عذاب دنیوی برآن قوم است (مُحَرَّمَةٌ) اکثر مفسرین گفته اند که آیت تحریم منعی بود (یعنی با معنی لغوی آن) اللّه تعالی آنها را منع کرد آنها قدرت برآمدن از آنجا را نداشتند اللّه تعالی همچون اسباب ناشناس را پیدا کرد که آنها از آن بیرون برآمده نمی توانستند - (أَرْبَعِينَ سَنَةً) در عامل اربعین دو قول است اول این که متعلق است به محرمة یعنی تحریم موقت بود پس بعد از چهل سال در زمان یوشع علیه السلام آنها را غالب کرد (يَتِيهُونَ) از تیه ماخوذ است به حیرانی و پریشانی گفته می شود و این عذاب از سبب ترک جهاد بود -
[۲۷] ربط این قصه با پیش از چند وجوه است اول اینکه در پیش ترک قتال با کفار سبب پریشانی بود در این واقعه ناحق قتل کردن برادر موُمن سبب بی عقلی و پریشانی گردانیده شده است (ابْنَيْ آدَمَ) قول صحیح این است که اینها پسران صلبی آدم علیه السلام و حوا علیه السلام بودند و کسانی می گویند که اینها در بنی اسرائیل بودند و نام های آنها هابیل و قابیل بود (إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا) ظاهر قرآن این است که سبب قربانی امر اللّه تعالی بود دیگر هیچ سبب نبود - و اشاره است که قربانی کردن سنت دیرینه است ، قربان هر آن چیزی که به توسط آن تقرب الی اللّه حاصل می شود ، و قربانی هابیل ذبح کردن گوسفند بود و قربانی قابیل چند دانه خراب در صدقه دادن بود (فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا) طریقه قبولیت در آن زمان این چنین بود که آتش از آسمان نازل می گردید که هر کدام یکی را که می سوختاند او قبول می بود و به این اشاره شده است در آیت (۸۳) سوره العمران پس قربانی هابیل قبول شد واز قابیل نه شد از عدم تقوی (اخلاص) قربانی قابیل قبول نه شد (قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ) این قول از سبب حسد است یعنی قبولیت قربانی دلیل شد بر فضیلت هابیل پس از این سبب قابیل حسد را شروع کرد از بعضی اهل علم نقل است که اولین گناه حسد را در آسمانها ابلیس با آدم علیه السلام کرده است واولین گناه حسد را در زمین قابیل با برادر خود کرده است باز مرض حسد در بنی اسرائیل پیدا شده است و به این امت آهسته آهسته منتقل شده است این چنین در حدیث آمده است (قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ) این جواب مختصر است تفصیل آن این است که قبولیت بر تقویٰ بنا است ودر تو تقویٰ نبود پس این نقصان از جانب نفس توست من که در آن هیچ دخل ندارم -