وَلَوْ أَنَّنَا ۳۳۵ الأعراف

لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۵۹﴾ قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۶۰﴾ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۱﴾ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۲﴾ أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۶۳﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ ﴿۶۴﴾

بدرستیکه فرستادیم نوح علیه السلام را برای قوم او پس گفت ای قوم من بندگی را خاص کنید برای اللّه تعالٰی نیست کسی شما را مددگار بجز از اللّه تعالٰی هرآئینه من میترسم بالای شما از عذاب روز بزرگ ﴿۵۹﴾
گفتند سرداران از قوم او هرآئینه ما میبینیم ترا در گمراهی اشکار ﴿۶۰﴾
گفت ای قوم من نیست مرا هیچ گمراهی و لیکن من رسولم از جانب پروردگار جهانیان ﴿۶۱﴾
میرسانم به شما پیغام های پرودرگار خود را و خیر می خواهم برای شما و میدانم از طرف اللّه تعالٰی به آنچه که شما نمیدانید ﴿۶۲﴾
آیا تعجب میکنید که آمد به شما وحی از جانب پرودگار شما بر مردی از شما تا بترساند شمارا تا نجات یابید از شرک و تا رحم کرده شود بر شما ﴿۶۳﴾
پس تکذیب کردند او را پس نجات دادیم او را و آنهای را که با او بودند در کشتی و غرق ساختیم کسانی را که تکذیب میکردند آیات مارا هرآئینه ایشان بودند قوم نابینا ﴿۶۴﴾

[۵۹] از این آیت واقعات شش انبیاء علیه السلام را ذکر میکند که تعلق به این هرسه دعوی سوره دارد لیکن اولی سه اشکارا تعلق دارد به دعوی سوم سوره که اثبات توحید است - و خلاصه هر قصه سه امور است اول دعوت نبی دوم تکذیب قوم سوم نزول عذاب بر آنها (إِلَى قَوْمِهِ) این دلیل است که نوح علیه السلام برای همه انسان ها رسول نبود صرف از قوم خویش بود لیکن در آن زمان بر زمین صرف همین مردمان بودند دیگر کسان نبودند از این سبب مشهور است که او نیز به تمام مردمان مبعوث بود در حقیقت این خصوصیت نبی آخرالزمان ماست -
[۶۰] در این آیت تکذیب قوم او را ذکر کرد (إِنَّا لَنَرَاكَ) یعنی به توحید دعوت کردن و از بندگی پنج (ود ، سواع ، یغوث ، یعوق و نسر) منع کردن این گمراهی است پس به اهل حق نسبت گمراهی و کم عقل بودن و دیگر نسبت های بد عادت کفار قدیم است (الْمَلَأُ) بزرگان قوم و مالدار و مردم بانسب که با ایشان مجالس پر اشکار میگردد یا ایشان پر میباشند به اموال و اقتدار دنیا -
[۶۱] این جواب از جانب نوح علیه السلام برای قوم اوست لیکن به بسیار طریقه نرم (ضَلَالَةٌ) به جنس دلالت میکند به خلاف لفظ ضلال - پس به نفی جنس نفی کامل می آید (وَلَكِنِّي رَسُولٌ) به همراه بیان توحید این دعویٰ رسالت است -
[۶۲] این نیز در جواب داخل است به ذکر سه احوال رسول اول ابلاغ دوم نصیحت (خیر خواستن و اصلاح) سوم علم وحی (مِنَ اللَّهِ) دلیل است که علم نبی صرف از جانب اللّه تعالٰی میباشد (مَا لَا تَعْلَمُونَ) و علم نبی بیشتر از امت میباشد زیرا که به توسط وحی میباشد -
[۶۳] از پیش در ذهن منکرین این بود که در بین رسالت و بشریت منافات است پس این وهم این قوم نیز بود بلکه قول ایشان در آیت (۲۴) سوره مومنین ذکر است و این عقیده حالا نیز در بین باطل پرستان موجود است که از بشریت نبی انکار میکنند لیکن منکرین موجوده نبی را نه دیده اند پس میگویند نبی بود ولی بشر نبود و مردمان پیش انبیاء را دیده بودند و برای ایشان معلوم بود که بشر است پس از نبوت او انکار میکردند پس سبب انکار همه یکی است که آن منافات در بین بشریت و نبوت است و این کفر است -
[۶۴] در این آیت دوام تکذیب ذکر شد یعنی تَمَادَوُا (مدوامت کردند ایشان بر تکذیب) - (وَالَّذِينَ مَعَهُ) در تعداد ایشان بسیار اقوال است راجح اینست که شش کسان بودند سه فرزندان آن سام ، حام ، یافث وسه همسران ایشان بودند (الَّذِينَ كَذَّبُوا) این دلیل است که طوفان زمانه نوح علیه السلام بالای همه زمین نه بود صرف بر سرزمین قوم آن بود و او سرزمین عراق بود زیرا که در آن زمان در دیگر قسمت زمین مردم سکونت نداشتند به جز از قوم او پس این سخن مشهور بود که طوفان بر همه زمین آمده بود مراد آن است که همه آن زمین (که انسان ها در آن سکونت داشتند) همچنان کسانی که اثار آن طوفان را یافته اند صرف در زمین عراق در کوه ارارات نزدیک موصل یافته اند-