قَالَ الْمَلَأُ ۳۵۷ الأعراف

سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۴۶﴾ وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۷﴾ وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۱۴۸﴾

البته باز میدارم از دانش آیات من کسانیکه را که تکبر میکنند در زمین ناحق و اگر ببینند ایشان هر نشانی حق را ایمان نیارند به آن و اگر ببینند راه هدایت را نگیرند آنرا راه و اگر ببینند راه گمراهی را پس گیرند آنرا راه این به سبب آنست که ایشان دروغ میدانند آیات ما را و ایشان از آن بی پرواه اند ﴿۱۴۶﴾
و کسانیکه دروغ دانستند آیت های ما را و ملاقات آخرت را برباد شد اعمال ایشان پاداش داده نمی شود ایشان را مگر آنچه عمل میکنند ﴿۱۴۷﴾
و ساخت قوم موسیٰ علیه السلام بعد از رفتن او از زیور ایشان گوساله جسمی که او را آواز بود آیا ایشان نمی اندیشیدند که این گوساله با ایشان سخن کرده نمی تواند و نمی نماید برای ایشان راه نفع و به خدایی گرفتند او را و بودند ایشان ظلم کنندگان به شرک کردن ﴿۱۴۸﴾

[۱۴۶] در آیت پیش ترغیب ذکر شد برای عمل بر تورات پس در این آیت تنبیه است برای کسانیکه که ایشان از کتاب اللّه تعالٰی از سبب ضد و عناد روی میگردانند و جملات آخری دلالت میکند بر عناد ایشان این آیت دلیل براین سخن است که در دل کسی از تکبر چیزی باشد پس او از دانش کتاب اللّه محروم میباشد و علماء از آنها صفاتی را ذکر کرده اند که او منع کننده است از دانش قرآن که آن در اتقان ج۲ص۲۳۲ از سیوطی و البرهان ج۲ص۱۸۰ از زرکشی ذکر است -
[۱۴۷] در این آیت ترسانیدن اخروی برای منکرین است در (وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ) اشاره است که از ایشان امید توبه کردن نیست از سببی که آخرت را قبول ندارند پس مراد اینست که با تکذیب کردن می میرند بغیر از توبه کردن -
[۱۴۸] این واقعه دیگر در وقت سفر کردن موسیٰ علیه السلام به میقات اول است و تفصیل این واقعه در آیت (۸۵) سوره طه است این آیت دلیل بر این سخن است که گوساله سامری صرف جسم بود و آواز گوساله از او می برآمد اورا نه گوشت و نه خون ساخته شده بود و این قول پسندیده است و در این دو صفات معبود حق ذکر است اول اینکه برای او صفت کلام باشد (حُلِيِّهِمْ) این اگر چه مستعار بود لیکن بعد از هلاکت فرعونیان او میراث و ملکیت بنی اسرائیل گشت چنانچه در آیت های (۲۸,۲۵) سوره دخان است (لَا يُكَلِّمُهُمْ) این دلیل صریح است که برای اللّه تعالٰی صفت کلام است از سببی که این وصف معبودیت است -