رُبَمَا ۶۳۰ اَلنَّحْل

وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَكْنَانًا وَجَعَلَ لَكُمْ سَرَابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذَلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۸۲﴾ يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَهَا وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۳﴾ وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ﴿۸۴﴾

و اللّه تعالٰی پیدا ساخت برای شما از آنچه بیافرید سایه ها را و پیدا کرد برای شما از کوها غارها و پیدا ساخت برای شما پیراهن که نگه میدارد شما را از گرمی و جامه های را که نگه میدارد شما را در هنگام جنگ همچنین تمام میکند اللّه تعالٰی نعمت خود را برشما تا بود که توحید اللّه تعالٰی را قبول کنید ﴿۸۱﴾
پس اگر اعراض کنند پس جز این نیست که بر ذمه تو رسانیدن اشکار است ﴿۸۲﴾
می شناسند نعمت اللّه تعالٰی را باز انکار میکنند آنرا و بیشتر ایشان کفر میکنند ﴿۸۳﴾
و آنروز که برانگیزیم از هر امت گواهی را باز اجازه داده نشود کافران را (از عذر کردن)‌ و نه توبه ایشان قبول میشود ﴿۸۴﴾

[۸۱] این دلیل عقلی است و در این ذکر نعمت های سایه ها و غارها و پیراهن و زره است (مِمَّا خَلَقَ) مراد از این درخت ها و دیوال ها وغیره است (نِعْمَتَهُ) مراد از این جنس نعمت است و اتمام غیر از اختتام است (لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ) اسلام انعقیاد کامل ظاهری و باطنی است - یعنی بر منعم علیه عقلاً و نقلاً لازم است که انقیاد منعم را کند (تَقِيكُمُ الْحَرَّ) گرمی را ذکر کرده است و سردی را ذکر نکرده است زیرا که در آن زمان مخاطب اهل مکه بودند و بر آنها سردی نبود (تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ) این دلیل است که برای انسان استعمال اسبابی که از مرگ نجات یابد جایز است -
[۸۲] در این تسلیت به پیغمبر است و (فَإِنْ تَوَلَّوْا) جزاء این در اصل مقدر است حاصل اینست پس اگر ایشان اعراض کنند پس به ایشان عذاب داده خواهد شد بر تو گناهی نیست بجز از تبلیغ -
[۸۳] در این آیت زجر است مطلب آیت اینست که اقرار میکنند که این نعمت از اللّه تعالٰی است ولی باز انکار میکنند و نسبت میکنند به شفاعت الٰهه - معنی دوم اینست که اقرار نعمت میکنند به دهان های خود و انکار نعمت را میکنند به عمل های خود - معنی دیگر اینست که میدانند به دلهای خود و انکار میکنند به زبان های خود (وَأَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ) اکثرهم را از سببی گفت که انکار بعضی کسان به کفر رسیده نمی باشد -
[۸۴] ازاین آیت الی آیت (۱۱۳) باب ششم است در این اول از آیت (۸۴) الی آیت (۸۹) تخویف اخروی است باز در آیت (۸۹) ترغیب به قرآن برای دفع عذاب است باز در آیت (۹۰) خلاصه مضامین قرآن است باز در آیت (۹۱) ترغیب برای وفا کردن به عهد است باز در آیت های (۹۶،۹۵،۹۴،۹۲،۹۱) منع از نقض عهد به تعبیرهای مختلف است و در آیت (۹۳) تخویف و در آیت (۹۷) بشارت است باز در آیت های (۱۰۰،۹۹،۹۸) ترغیب به قرآن است با آداب باز در آیت های (۱۰۲،۱۰۱) تنبیه به انکار از نسخ است باز در آیت (۱۰۳) باز تنبیه است به نسبت کردن تعلیم دادن قرآن از طرف بشر باز درآیت (۱۰۴) تخویف است و تنبیه است در آیت (۱۰۵) باز از آیت های (۱۰۶) الی (۱۰۹) تخویف به نقض عهد است که آنرا ارتداد میگویند باز درآیت (۱۱۰) بشارت بر هجرت کردن است و در آیت (۱۱۱) تخویف اخروی است باز در آیت های (۱۱۳،۱۱۲) تخویف دنیوی باهمراه تمثیل است - در این آیت (۸۴) تخویف اخروی است (لَا يُؤْذَنُ) یعنی اذن عذر کردن نمیباشد چنانچه در آیت (۳۶) سوره مرسلات است - (وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ) این لفظ یا از عتبا است و عتبا به رجوع کردن و توبه کردن گفته میشود یا از عتاب است در این معنی زایل کردن عتاب است یعنی رضا کردن پس معنی این شد که از ایشان طلب توبه نمیشود یا از ایشان طلب رضا کردن اللّه تعالٰی نمیشود -