وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا ﴿۶۰﴾ فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا ﴿۶۱﴾
و چون گفت موسیٰ علیه السلام خادم خود را من همیشه میگردم تا آنکه برسم به محل جمع شدن دو دریا یا بروم زمانه بسیار ﴿۶۰﴾
پس چون رسیدند هر دو به محل جمع شدن این هر دو هر دو فراموش کردند ماهی را پس گرفت ماهی راه خود را در دریا نقب زده ﴿۶۱﴾
[۶۰] از این آیت الی آیت (۸۲) حصه سوم است در این جواب شبهه آنهای است که استدلال میکنند با امور خارقه للعبادة خضر علیه السلام در قدرت و تصرف و بر علم غیب او و در حاجات خود برای خواندن او این دلیل را پیش میکنند و میگویند گفتن یا خضر مدد کن جایز است ، حاصل جواب اینست که خضر عبد محتاج رحمت اللّه تعالٰی بود و با او علم بعضی اشیاء بود - و چند امور خارقه که است جوابش اینست (وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي) که در این کار ها هیچ اختیار من نبود - باز در این واقعه امور است برای نجات یافتن از عذاب که آنها در ضمن واقعه ذکر میشوند - و این هجرت موسیٰ علیه السلام برای طلب علم بود و این به حکم اللّه تعالٰی بود که اللّه تعالٰی برایش جای خضر را نشان داد و امر استفاده از آنرا برایش کرد - و این در حدیث صحیح تفصیلاً ذکر شده است در این آیت (۶۰) اشاره است که هیچکسی را از علم و از زیاده حاصل کردن علم بی پرواه بودن بکار نیست (لِفَتَاهُ) نام آن یوشع بن نون است و اشاره است که در سفر همراه جوان بکار است (لَا أَبْرَحُ حَتَّى) در این اشاره است که انسان را در طلب کردن علم بسیار کوشش صرف کردن بکار است اگر در یکجا حاصل نشود به جای دیگری برود (مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ) در این بسیار اقوال است یک قول اینکه این مقام طنجه است و مقام طنجه در بین اسپانیا و مغرب است و مراد از بحرین بحرالابیض المتوسط و بحر محیط اطلس است و به اینجا مضیق نیز گفته میشود و نزد جبل الطارق است - دوم اینکه این مجتمع بحیره روم و بحیره فارس است قول اول بسیار مناسب است (أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا) حقب به زمان بسیار گفته میشود و صحیح اینست که مقدار معین آن نیست واشاره است که سفر کردن برای علم عبادت است -
[۶۱] (نَسِيَا حُوتَهُمَا) این ماهی را در توشه دان گرفته بودند که توشه ایشان در وقت ضرورت باشد - اشاره است که در سفر برای طلب علم گرفتن توشه بهتر است و به موسیٰ علیه السلام به ذریعه وحی فهمانده شده بود که این ماهی در هرجای که از شما ناپدید شد در آنجا ملاقات با حضر علیه السلام میشود - چون موسیٰ علیه السلام به خواب رفت و یوشع بیدار نشسته بود ناگاه ماهی از توشه دان خیز انداخت و در دریاب برایش آب خشک شد مانند نقب و در آن ناپدید شد در (نَسِيَا) نسبت به هر دو از جهتی شده است که از یوشع فراموش شد به موسیٰ علیه السلام حال را نگفت و از موسیٰ علیه السلام فراموش شد که از یوشع در باره ماهی پرسان میکرد این دلیل است که نسیان با نبوت منافات ندارد و در این دلیل است بر قدرت اللّه تعالٰی بر بعث بعدالموت و اشاره لطیف است که در جای که ماهی مرده زنده میگردد در آنجا علم (که زندگی است) حاصل میگردد -