حم ۱۲۲۸ الأحقاف

قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۳﴾ فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۴﴾ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿۲۵﴾ وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۲۶﴾

گفت جز این نیست که علم (عذاب) نزد اللّه تعالٰی است و میرسانم به شما پیغامی که فرستاده شده ام به آن و لیکن من می بینم شما را قومی هستید که نادانی میکنید پس چون دیدند ایشان ابر پهن را رو برو می آمد بسوی میدان های ایشان گفتند این ابریست پهن که میبارد باران را بر ما (گفته شد) بلکه این آنچه است که به شتاب می طلبیدید این بادیست که در آن است عذاب دردناک ﴿۲۳﴾
پس چون دیدند ایشان ابر پهن را روبرو می آمد بسوی میدان های ایشان گفتند این ابریست پهن که میبارد باران را برما (گفته شد) بلکه این آنچه است که به شتاب می طلبیدید این بادیست که در آن است عذاب دردناک ﴿۲۴﴾
هلاک میکند هر چیز را به حکم پروردگار او پس صبح کردند ایشان در حالیکه دیده نمی شد مگر مسکن های ایشان چنین جزا میدهیم قوم گنهکاران را ﴿۲۵﴾
و به تحقیق قدرت داده بودیم ایشان را در آن چیزی که قدرت ندادیم شما را در آن و داده بودیم برای ایشان گوشها و چشم ها و دلها پس نگردانید از ایشان گوش های ایشان و چشم های ایشان و نه دلهای ایشان هیچ حصه (از عذاب) از سببی که انکار میکردند از آیات های اللّه تعالٰی و احاطه کرد ایشان را آنچه به آن استهزاء میکردند ﴿۲۶﴾

[۲۳] (قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ) این جواب آن قول ایشان است فَأْتِنَا، و این جواب به افزونی است یعنی آوردن عذاب که سخن دور است بکه نزد من علم آن نیز نیست که چه وقت خواهد بود و چگونه خواهد بود و در این مقصد شان رسول است که او عالم به غیب نمی باشد بلکه صفت او این است (وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ) که مسئله توحید و تخویف بالعذاب است (تَجْهَلُونَ) شرک کردن ، عذاب را به شتاب خواستن ، عذاب را در اختیار یا علم پیغمیر دانستن این همه کارهای جهل است -
[۲۵،۲۴] این ذکر عذاب ایشان به تفصیل است (قَالُوا هَذَا) مفسرین نوشته اند که باران ایشان مدتی بسته شده بود پس وقتیکه ابر را دیدند ایشان به موافق عقل خود بر آن اظهار خوشی کردند که حالا باران خواهد شد یعنی هیچ فکر سزای اعمال بد ایشان را نکردند (بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ) این قول اللّه تعالٰی به واسطه هود علیه السلام است یا به زبان حال است - و استعجال ایشان به این لفظ گذشت فاتنا بما تعدنا (بِأَمْرِ رَبِّهَا) اشاره است که اسباب بغیر امر اللّه تعالٰی تاثیر کرده نمی تواند (كَذَلِكَ) این تخویف برای مجرمان بعدی است -
[۲۶] در این خطاب به مجرمان موجوده است و دو قوت عادیان را ذکر میکند و یک سبب عذاب و اشاره است که به هیچ قوت آنها عذاب دفع شده نمی توانست یک قوت تمکین است مراد از آن مکان های پخته جسم های برزگ اموال بسیار است - و قوة دوم (وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا) در این اشاره به قوة باطنیه است مانند فهم، ادراک، و هوشیاری در کارهای دنیوی و همچنین این اسباب برای معلوم کردن حق بود (فَمَا أَغْنَى) یعنی چون ایشان این حواس را برای حق استعمال نکردند بلکه صرف برای علوم و تجربه دنیوی استعمال کردند که به آن عذاب اللّه تعالٰی دفع نشد - و چون قوت علمی محکم تر از قوت مالی است و به قوت علمی به ایشان فایده نرسید پس به قوت مالی به طریقه اولیٰ عذاب دفع شده نمیتواند از این سبب در عدم افاده سمع و بصر وغیره ذکر کرد و عدم افاده تمکین را ذکر نکرد ذکر آنرا مقایسةً بماند - و سبب عذاب را با (إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ) ذکر کرده است پس معلوم شد که در مقابل اسباب الٰهیه هیچ قدرتی نفع داده نمی تواند -