الم ۴۹ اَلٌبَقَرَة

وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۳۰﴾ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و روی نمی گرداند از دین ابراهیم علیه السلام مگر آنکه به حماقت افگند خودش را ، و هرآئینه بر گزیدیم او را در دنیا و هرآئینه او در آخرت ضرور از کامیاب شدگان است ﴿۱۳۰﴾
و وقتی گفت او را پروردگارش اخلاص کن (همیشه) گفت او اخلاص کردم به پرورش کننده همه مردمان ﴿۱۳۱﴾
و وصیت کرده به کلمه توحید ابراهیم علیه السلام پسران خودرا و یعقوب علیه السلام نیز که ای پسران من هرآئینه اللّه تعالیٰ برگزید برای شما دین (توحید) را پس هرگز مرگ نیاید شما را مگر در حالی که شما موحد باشید ﴿۱۳۲﴾

[۱۳۱-۱۳۰] در این آیات سخن پنجم تاکید است به ملت ابراهیم علیه السلام و تنبیه است به روی گرداننده از آن و این تعریف سفاحت (حماقت) شرعی است - (وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ) این علت ماقبل است و اصطفا را قبل برای امامت ذکر کرده است - (الصَّالِحِينَ) برای کردن عمل صالح دنیا است پس اینجا مراد از صالحین فایزین (کامیاب) هستند - (أَسْلِمْ) مراد از آن مدوامت و پخته شدن است به اسلام کامل - ( لِرَبِّ الْعَالَمِينَ) در این وصف اشاره است به دلیل اسلمت -
[۱۳۲] در این آیت مقصد سوم واقعه ابراهیم علیه السلام ذکر است که ابراهیم علیه السلام و یعقوب علیه السلام به توحید وصیت کرده بودند پس مسئله کهن است - ضمیر در بها راجع است به کلمه أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ - (تَمُوتُنَّ) هرگاه که برای انسان وخت مرگ معلوم نیست به این سبب مراد از این هر وقت به اسلام اگر خوشحالی باشد یا تکلیف باشد باقی ماندن ضروری است تا اینکه مرگ بیاید به او در حالت اسلام -