وَالْمُحْصَنَاتُ ۲۰۰ النِّســاء

الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۴۲﴾ مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۱۴۳﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۴۴﴾

و ایشان کسانی اند که انتظار می کنند در باره شما پس اگر باشد شما را فتحی از طرف اللّه تعالی گویند آیا نبودیم با شما؟ و اگر باشد کافران را کدام حصه ای گویند آیا نمی شدیم غالب بر شما (اگر با مؤمنان همراهی می کردیم) و آیا نجات نه دادیم شما را از مومنان پس اللّه تعالی فیصله میکند میان شما روز قیامت و هرگز نگرداند اللّه تعالی کافران را بر موُمنان راهی (حجت و غلبه) ﴿۱۴۱﴾
هرآئينه منافقان فریب میکنند به اللّه تعالی و (سزای) فریب میدهد او به ایشان - و چون ایستاده شوند به نماز ایستاده شوند به کسالت می نمایند به مردمان و یاد نمی کنند اللّه تعالی را مگر اندکی ﴿۱۴۲﴾
تردد میکنند (در میان ایمان و کفر) نه جانب مسلمانانند و نه جانب کافرانند ، و هرکرا گمراه کند اللّه تعالی پس هرگز نیابی او را هیچ راهی ﴿۱۴۳﴾
ائ مومنان: مگیرید کفار را دوست (گذشته) از دوستی با مومنان آیا می خواهید که بگردانید به اللّه تعالی بر خود الزام صریح ﴿۱۴۴﴾

[۱۴۱] در این آیت نیز سه بدی منافقین ذکر شده است که کسی قوت داشت همراهی آنرا برای حرص دنیا می کنند -
فایده: برای کافران که کدام غلبه که در دنیا بر مسلمانان حاصل شود این صرف حصه دنیا است که اللّه تعالی در دنیا برای هرکس میدهد این فتح و نصرت الهیه نیست از این سبب آنرا نصیب گفته است فتح نه گفته است زیرا در جمله آخری آیت فرمود که اللّه تعالی برای کافران بالای اهل ایمان راه فتح نمیدهد - (أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ) در این احسان خود را بالای کافران یاد می کنند که اگر ما با موُمنان یکجا می شدیم بالای شما غالب می شدیم (الْمُؤْمِنِينَ) مراد از این موُمنان کامل است و مراد از سبیلاً غلبه است و گاهی که کفار بر موُمنان غالب شوند این ضعف ایمان است یا مراد از سبیل دلیل و حجت است -
[۱۴۲] در این چهار صفات را ذکر می کند کسالت طبعی مراد نیست بلکه آنرا کار پاداش نمی دانند - و فرض نمی دانند زیرا کاهلی می کنند و که می کنند برای ریا می کنند و ذکر اندک آن است که اخلاص در آن نباشد و به طریقه پیغمبر نباشد اگر چه به زبان و با تسبیح زیاد باشد -
[۱۴۳] در این یک صفت منافقان ذکر است (مُذَبْذَبِينَ) پریشان شدن و (لَا إِلَى هَؤُلَاءِ) تفسیر آن است -
[۱۴۴] بعد از قبایح منافقان موُمنان را منع می کند از دوستی با آنان (تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ) یعنی دوستی کردن با کافران از جانب اللّه تعالی دلیل اشکار است بر کفر شما و به استحقاق عذاب -