وَإِذَا سَمِعُوا ۲۷۲ الأنعام

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ ﴿۴۲﴾ فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴿۴۴﴾

و یقیناً فرستادیم ما رسل بسیار بسوی امتیان پیش از تو پس گرفتیم ایشان را به سختی (مال) و امراض تا عاجزی کنند به اللّه تعالٰی ﴿۴۲﴾
پس چرا نبود وقتیکه آمد به ایشان عذاب ما که عاجزی میکردند (به اللّه تعالٰی) ولیکن سخت شد دلهای ایشان و آراست در نگاه ایشان شیطان آن اعمال (مشرکانه) که میکردند ﴿۴۳﴾
پس وقتیکه فراموش کردند آن سخن را (توحید) که بیان شد برای ایشان پس گشاده ساختیم بر ایشان درهای همه چیز تا وقتیکه تکبر کردند به آنچه داده شد ایشانرا بگرفتیم ایشانرا ناگهان پس شدند نا امید در این وقت از هر چیز ﴿۴۴﴾

[۴۲] این تخویف عذاب دنیوی است و ذکر ابتلاء با نعمات و عذاب است و ربط آیت با پیش این است که کسی اللّه تعالی را صرف در مشکلات میخواند و باز هم شرک میکند پس این برابر است در گناه و عذاب با کسی که در هیچ حالی اللّه تعالٰی را نمیخواند (أَرْسَلْنَا) اینجاه رسلا پنهان است (مِنْ قَبْلِكَ) بعد از آن فکذبوا پنهان است (بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ) فرق این است که برای سختی مالی ، فقر ، قحط ، گرسنگی وغیره باساء گفته میشود و به امراض جسم ضراء گفته میشود گاه گاهی به معنی یکدیگر استعمال میشوند (قرطبی) (يَتَضَرَّعُونَ) تضرع سوال میکنند به مسکنت و عاجزی که با آن توبه از شرک و گناه نیز باشد -
[۴۳] در این حالت بد ایشان ذکر است که سختی بر ایشان اثری نکرد و دو موانع آنرا ذکر کرده است (فَلَوْلَا) برای تنبیه است به معنی نفی محل آن تضرعوا است ودر لفظ لولا اشاره است که هیچ عذری نداشتند به جز از عناد (نیشاپوری) (قَسَتْ قُلُوبُهُمْ) قسوه قلب آنست که تذکیر قرآن و دلایل بر آنها هیچ اثری نمیکنند (وَزَيَّنَ) یعنی شرک به ایشان مانند توحید و بدعت به ایشان مانند سنت جلوه میدهد -
[۴۴] این آیت دلیل بر این سخن است که با شرک و بدعت و فسق لذت های دنیوی بیشتر گردد عاید آن زیاد باشد این استدراج و مهلت است کرامت نیست (نَسُوا) مراد از از آن ترک کردن قصدی است به طریقه که به مثل فراموش شده باشد (مَا ذُكِّرُوا) توحید و ایمان مراد است (فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ) در لفظ فتح اشاره است که پیش در (باُساء و ضراء) دروازه های بر ایشان بند شده بود آنها برایشان باز گردید و در آن برکت و اطمینان نمی باشد و برای موُمنان که از سبب ایمان و تقوی دروازه باز گردد پس در آن برکات میباشد چنانچه در آیت (۹۶) سوره اعراف است (إِذَا فَرِحُوا) مراد از این فرح بطر است یعنی تکبر کردن از سخن حق چنانچه قارون کرده بود در سوره قصص آیت (۷۶) و به آن ابتلاء بالنعم گفته میشود (مُبْلِسُونَ) ابلاس سه معنی دارد افسوس ، حزن و ناامیدی (امام راغب) در اینجاه یک معنی است که نا امیدی میکنند از هر چیز معنی دوم این است که پشیمان و اندوهگین می باشند -