وَلَوْ أَنَّنَا ۳۱۴ الأنعام
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾
انتظار نمی کنند مگر آنکه بیایند به ایشان ملائک (مرگ) یا بیاید پرودرگار تو (سزاوار به شان خودش) یا بیاید بعضی (از نشانی های عذاب) پروردگار تو روزیکه بیاید بعضی نشانیهای پروردگار تو نفع ندهد هیچ نفس را ایمان آوردن او آنکه ایمان نیاورده بود پیش از این یا نکرده بود در حال ایمان هیچ نیکویی بگو برای ایشان انتظار کشید ما نیز منتظریم ﴿۱۵۸﴾
به تحقیق کسانیکه پاره پاره کرده اند دین خود را و ایشان اند گروهای مختلف نیستی با همراه ایشان در داشتن هیچ تعلقی جز این نیست که معامله ایشان سپرده شده است به اللّه تعالٰی باز خبر دهد ایشان را با آنچه میکردند ﴿۱۵۹﴾
[۱۵۸] این ترس از عذاب دنیوی برای تکذیب و اعراض کنندگان از قرآن است یعنی برای آنها دلایل بیان شد و قرآن نیز برای ایشان آمد ولی ایشان قبول ندارند بلکه انتظار عذاب یا مرگ را میکنند که وقتی بیاید باز ایمان خواهند آورد ولی ایمان آنوقت قابل قبول نیست (يَأْتِيَ رَبُّكَ) این از متشابهات است بر ظاهر آن ایمان است بغیر از تاویل و تحریف و بغیر از تمثیل و تشبیه و حقیقت کیفیت آنرا اللّه تعالٰی میداند (بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ) مراد از آن وقت غرغره جانکندن است و برآمدن آفتاب از مغرب است و در این هردو وقت توبه قبول نمیگردد و آوردن ایمان نیز قبول نیست (أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا) یک معنی اینست که فایده نخواهد داد به یک نفس عمل خیر (یعنی توبه کردن) که نکرده باشد در حالت ایمان خیر یعنی توبه ، تقدیر عبارت اینگونه خواهد بود او نفسا لا ینفعها عمل الخیر لم تکن کسبت فی ایمانها خیرا - اینرا ابن کثیر گفته است - معنی دوم اینست که نفع نمیدهد ایمان بکلی که ایمان نیاورده باشد پیش از این یا که ایمان نفع کامل نمیدهد در حالیکه نکرده باشد در حالت ایمان عمل نیکو ، نفع کامل آن است که بدون عذاب داخل جنت گردد - پس به این توجیه در آیت نفی از عموم است که برای عدم نفغ مجموعه عدم امرین را شرط قرار داده است و از مفهوم مخالف اشکار گردید که برای نفع مجموعه عدم امرین را شرط قرار داده است - واین هردو توجیه برای رد قول معتزله است آنها میگویند که از جمله دوم اشکار گردید که کسی در حالت ایمان عمل خیر نکرده باشد پس این ایمان برایش نفع نمیدهد یعنی در آتش همیشه خواهد بود پس این دلیل است که مرتکب گناه کبیره در آتش همیشه است و این قول ایشان به دلایل شرعیه دیگر مردود و باطل است پس در این آیت که از دو توجیهات پیش هریکی کرده شود پس اعتراضات معتزله وارد نمیشود -
[۱۵۹] این تنبیه برای کسانی است که قرآن و سنت را ترک کردند و گروه های مختلف شدند و در حدیث عایشه رضی اللّه و عنها است که ایشان بدعتیان این امت اند ولی رفع این حدیث ثابت نیست (ابن کثیر) - (فَرَّقُوا) به معنی خودش است یعنی دین را پاره پاره کرده اند و به هر پاره دین کامل گفته اند یا فَرَّقُوا به معنی فارقوا است چنانچه در قرآئت دیگر آمده است یعنی از دین اسلام جدا شده اند و این وصف تفرق و تفریق در یهود و نصارا موجود است چنانچه در آیت (۳) سوره بینه و در آیت (۱۵۰) سوره نساء است لیکن حکم آیت عام است - و تفرق عقیده و اعمال اول میباشد باز بعد از آن گروه های مختلف و جماعت ها ساخته میشوند که با همدیگر عداوت دشمنی و تعصب میکنند از این سبب بعد از فرقوا و کانوا شیعاً ذکر کرده است و چنین در آیت (۳۲) سوره روم است (لَسْتَ مِنْهُمْ) یعنی شما با ایشان در هیچ حالی تعلق ندارید و از شما در باره ایشان هیچ سوالی نمیشود -