وَلَوْ أَنَّنَا ۳۱۵ الأنعام

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾ قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۶۱﴾ قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۲﴾

هرکه آمد با عمل نیک پس اوراست ده چند پاداش آن و هرکه آمد با عمل بد پس سزا داده نخواهد شد مگر مثل آن و بر ایشان هیچ ظلم نمیشود ﴿۱۶۰﴾
بگو هرآئينه رسانیده است مرا پروردگار من به راه راست که دین صحیح است ملت ابراهیم علیه السلام است که محکم بود بر توحید و نه بود از مشرکان ﴿۱۶۱﴾
بگو هرآئینه نماز من و عبادت مالی من و زندگانی من و مرگ من همه خاص برای اللّه تعالٰی است که پروردگار عالمیان است ﴿۱۶۲﴾

[۱۶۰] این تفصیل جزاء اخروی است یعنی اعتبار به گروه نیست بلکه اعتبار به حسنه و سیئه است - (عَشْرُ أَمْثَالِهَا) این ذکر پاداش ادنیٰ است و مقدار بالاتر از آن معلوم نیست - سوال: امثالها جمع مذکر است ولی باید عشره به تانیث ذکر میشد؟ جواب: در این لفظ حسنات پنهان مراد است یعنی عشر حسنات امثالها یعنی یک نیکی چنان است مانند که ده نیکویی کند و هر نیکی یک پاداش دارد پس ده پاداش شد (بِالْحَسَنَةِ)آن عملی است که به توحید و به طریقه سنت بنا باشد و سیئه مخالف آنست -
[۱۶۱] این بیان تفصیلی نبی صل اللّه وعلیه وسلم است این دلیل وحی است و نوع چهارم از طریقه تعلیم است که بیان دین حق است - در این سوره که بیان گردید پس (۱) صراط مستقیم است - (۲) دین قیم است (۳) ملت ابراهیمیه است (هَدَانِي) در این به دلایل نقلیه ، وحیه ، و طریق تعلیم اشاره است که در این سوره گذشته است (دِينًا قِيَمًا) در این به دلایل عقلی اشاره است - دِينًا بدل است از محل صراط مستقیم یا فعل اتّبعت پنهان است (مِلَّةَ) این بدل است از دیناً و این بیانات برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم برای اظهار فرق است میان مؤحدین و مشرکین -
[۱۶۲] این خلاصه ملت ابراهیمیه است که عبادت بدنیه و مالیه و زندگی کردن و مردن صرف برای اللّه تعالٰی است (صَلَاتِي) عام است برای فرض و نفل (نُسُكِي) به همه کارهای تقرب الٰهی و طاعت گفته میشود (قرطبی) یا صرف ذبح کردن (قربانی) یا صرف طریقه ادا کردن حج مراد است (وَمَحْيَايَ) صرف زندگی کردن و کارهای که من در زندگی میکنم (مَمَاتِي) صرف مردن و حالتی که به آن میمیرم مانند ایمان و طاعت یا وصیت کردن در هنگام مرگ -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>