سُبْحَانَ الَّذِي ۷۰۰ الکهف

قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۶۷﴾ وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿۶۸﴾ قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰﴾

او گفت هرآئينه تو نتوانی با من صبر کردن ﴿۶۷﴾
و چگونه صبر کنی بر چیزیکه نداری بر آن خبری ﴿۶۸﴾
گفت زود است خواهی یافت مرا اگر خواهد اللّه تعالٰی صبر کننده و نافرمانی نکنم ترا در هیچ حکم ﴿۶۹﴾
گفت خضر علیه السلام اگر پیروی من میکنی پس سوال مکن از من درباره هیچ چیز تا آنکه بیان کنم برای تو از آن جوابی ﴿۷۰﴾

[۶۷] این تجربه خضر علیه السلام از علم غیب بود یعنی برای او معلوم است که کارهای که به وحی اللّه تعالٰی از من صادر میگردد لیکن ظاهراً در اول مخالف شرع معلوم میگردد پس موسیٰ علیه السلام ضرور اعتراض میکند - و در این اشاره است که استادی که اعمال آن در ظاهر مخالف شرع باشد از او ضرور پرسان شود -
[۶۸] در این آیت علت و دلیل آیت گذشته ذکر شده است یعنی کسیکه علم یک چیز را ندارد برآن صبر نیز نمی تواند -
[۶۹] موسیٰ علیه السلام به لحاظ ظاهر وعده صبر داد و با انشاء اللّه معلق کرد و اشاره است که برای شاگرد نافرمانی استاد جایز نیست -
[۷۰] اشاره است که استاد بالای شاگرد شرط های مناسب لازم کرده میتواند و این برای متعلمین شرط عام است که برای تکمیل کردن سخن استاد انتظار بکار است در بین سخن جستن و دخیل شدن مناسب نیست -