قَدْ أَفْلَحَ ۸۴۲ النور
لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۴﴾ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ﴿۱۶﴾ يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷﴾ وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۱۸﴾
چرا نمی آورند ایشان بر این چهار گواه پس چون نیاوردند گواه پس این کسان نزد اللّه تعالٰی ایشانند دروغگویان ﴿۱۳﴾
و اگر نبودی فضل اللّه تعالٰی بر شما و رحمت او در دنیا و آخرت هرآئينه میرسید شما را از سبب آن کار که در می آئيدید در آن عذاب با شان بزرگ ﴿۱۴﴾
وقتیکه میگرفتید آن سخن را از یکدیگر به زبانهای خود و میگفتید بدهنهای خود آن سخن را که نبود شما را به آن هیچ علم (دلیل) و میپنداشتید آنرا سخن معمولی و او نزد اللّه تعالٰی سخن بد بزرگ است ﴿۱۵﴾
و چرا نبودی وقتیکه شنیدید آنرا که میگفتید شما روا نیست برای ما که به زبان آریم این را پاکی تراست این بهتان بزرگ است ﴿۱۶﴾
منع میکند شما را (با نصیحت) اللّه تعالٰی که باز نکنید به مثل این هیچگاه اگر هستید مومنان ﴿۱۷﴾
و بیان میکند اللّه تعالٰی برای شما احکام را واللّه تعالٰی داناست با حکمت است ﴿۱۸﴾
[۱۳] در این آیت زجر برای منافقین است و علت ماقبل است یعنی چون ایشان چهار گواه پیش کرده نمی توانند پس بغیر از ثبوت شرعی بر مومنان چرا گمان میکنند (عِنْدَ اللَّهِ) مراد از این حکم شرع است یعنی در چنین امور اعتبار به گمان نیست بلکه اگر ثبوت شرعی نزد آن نباشد بر او حکم دروغگو شده میتواند -
[۱۴] در این تسلیت و ترغیب به مومنان است و مراد از فضل زجر به منافقین بر بستن بهتان بر مومنان است و مراد از رحمت ذکر آداب نیکو است که در دنیا و آخرت مفید است -
[۱۵] در این باز زجر به منافقان است و این علت مضمون پیش گذشته است که استحقاق عذاب است و در این زجر به سه کارها است اول به زبان از یکدیگری نقل کردن بدون تحقیق ، دوم سخن گفتن بدون دلیل سوم گناه بزرگ را سخن معمولی دانستن و این صفات منافقین است -
[۱۶] در این ذکر ادب سوم برای مومنان است یعنی منافقان بر این زبان خود را شور میدهند لیکن برای مومنان بکار است که زبانهای خود را از این نگه دارند و در این تاکید بیشتر از ادب اول است در اول صرف ترغیب به کردن گمان نیکو بود و در این ترغیب است به انکار کردن اشکار از بستن بهتان -
[۱۷] در این آیت ادب دیگری برای مومنان است یعنی برای همیشه منع کردن از بستن بهتان -
[۱۸] در این آیت ترغیب به تعمیل این اداب است مراد از آیت اداب و علامات منافقین است -