وَقَالَ الَّذِينَ ۸۸۵ الشعراء

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾ قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾

و (آیا) این چه نعمتی است که منت می نهی آنرا بر من که خدمات گرفتهٔ ای از بنی اسرائيل ﴿۲۲﴾
گفت فرعون و کیست رب العلمین ﴿۲۳﴾
گفت موسیٰ علیه السلام صاحب اختیار آسمانها و زمین ومیان هر دو اگر هستید یقین کنندگان ﴿۲۴﴾
گفت فرعون آنهای را که در گرداگرد او بودند آیا گوش نمی نهید ﴿۲۵﴾
گفت موسیٰ علیه السلام صاحب اختیار شماست و صاحب اختیار پدران پیشین شماست ﴿۲۶﴾
گفت فرعون هرآئينه رسول شما که فرستاده شده بسوی شما البته دیوانه است ﴿۲۷﴾
گفت موسیٰ علیه السلام اوست صاحب اختیار مشرق و مغرب و میان هر دو آنهاست اگر شما عقل دارید ﴿۲۸﴾
گفت فرعون اگر اختیار کنی صاحب اختیار غیر از من البته بگردانم ترا از زندانیان ﴿۲۹﴾
گفت موسیٰ علیه السلام اگر چه بیارم نزد تو دلیل اشکار ﴿۳۰﴾

[۲۲] این جواب شبهه اول فرعون است و در این چند توجیهات است توجیه اول ، این استفهام تقریری است یعنی اقرار است بر احسان فرعون که تو از بنی اسرائيل دیگر خدمه ها ساخته بودی و مرا از آن معاف کرده بودی این احسان ترا قبول دارم - توجیه دوم این استفهام انکاری است یعنی این چه احسان است که از قوم من غلامان ساخته بودی و آنها را ذلیل کرده بودی و تذلیل آنها تذلیل من است زیرا متل مشهور است (من اهین قومهٌ ذلّ) - توجیه سوم این استفهام انکاری است یعنی این چه احسان است که برمن منت می نهی که تو تذلیل کرده بودی بنی اسرائيل را از این سبب که پسران ایشان را قتل میکردی پس از سبب آن ترس مرا در دریا انداخت و شما مرا از دریا گرفتید و زن تو مرا مانند ولد گرفت یعنی تربیت من در خانه شما نتیجه ظلم شماست - توجیه چهارم استفهام انکاری است یعنی این چه احسان است که برمن منت می نهی بلکه تو از بنی اسرائيل خدمات میگرفتی که ایشان در زمین داری و غیره مال را پیدا میکردند توهم از آن میخوردی و می نوشیدی و من نیز از آن میخوردم و می نوشیدم پس در حقیقت احسان بنی اسرائيل بالای تو و بالای من است -
[۲۳] این سوال چهارم فرعون به طریقه تلبیس است بر قوم یعنی عالمین صرف مردمان مصر اند و نظام آنها را من می گردانم پس رب العلمین من هستم دیگری کیست؟
[از ۲۴ الی ۳۳] در این آیت ها بیان مضاف الیه است یعنی العالمین - از سببی که فرعون قوم خود را به معنی العالمین فریب میداد زیرا موسیٰ علیه السلام اول علویات و سفلیات و وسطیات را بیان کرد ، پس فرعون مخاطبین را متعجب میساخت تا قول موسیٰ علیه السلام بر ایشان اثر نکند باز موسیٰ علیه السلام انسانها و مشرکین موجوده را ذکر کرد این حجت سخت بالای فرعون بود از سببی که موسیٰ علیه السلام واضح ساخت از سببی که در زمان آباء و اجداد شما این فرعون نبود پس رب ایشان که بود؟ از این سبب فرعون سختی کرد و بر موسیٰ علیه السلام حکم مجنون را کرد - باز موسیٰ علیه السلام اطراف زمین را ذکر کرد اشاره کرد که بیرون از مصر دنیای دیگر نیز است پس رب ایشان که است به این سخن به خشم فرعون افزوده شد پس فشار آورد که ترا زندانی میکنم ( إِلَهًا غَيْرِي) یعنی فرعون قوم خود را امر به عبادت کردن خود کرده بود و آلِهه دیگر به امر فرعون ساخته میشدند زیرا إِلَهًا غَيْرِي گفت - لیکن بالای موسیٰ علیه السلام هیچ خوف و رعب اثر نکرد و دو معجزه را به طلب فرعون پیش کرد -
فایده: چون به تفکر در آسمانها و زمین و میان آنها شک دور میگردد و یقین پیدا میگردد لذا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ را با آن ذکر کرد و برای اطراف مشرق و مغرب و میان آنها به عقل ضرورت است و همچنین فرعون بالای موسیٰ علیه السلام حکم مجنون (بی عقل) را کرد از این سبب موسیٰ علیه السلام در رد او إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ گفت -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>