وَقَالَ الَّذِينَ ۹۰۸ النمل

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾ وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾ إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾

کسانی که برپا میدارند نماز را و میدهند زکوة را و ایشانند که بر آخرت همین ها یقین دارند ﴿۳﴾
هرآئينه کسانی که ایمان نمی آورند به آخرت آراسته ایم در نظر ایشان اعمال ایشان را پس ایشان سرگردانند ﴿۴﴾
این کسانی اند که ایشانر است عذاب بد و ایشان در آخرت همین ها اند زیانکاران ﴿۵﴾
و بدرستیکه تو البته بتو آموخته میشود قرآن از نزد با حکمت و از ذاتی به هرچیز دانا ﴿۶﴾
چون گفت موسیٰ علیه السلام به اهل خود هرآئينه من دیده ام آتش را ، زود است که بیارم به شما از آن خبری (راه را) یا بیارم بشما شعله آتش افروخته تا که شما گرم شوید ﴿۷﴾

[۳] سه صفات اهل قرآن را ذکر کرده است که این صفات به ایمان بالقرآن پیدا میگردد -
[۴] در این زجر به منکرین است که انکار از آخرت سبب اعمال قبیحه (مخالفت از صفات اهل قرآن) است و اعمال قبیحه سبب عمه است یعنی پریشانی در زندگی دنیوی (زَيَّنَّا لَهُمْ) نسبت زینت به اللّه تعالٰی به اعتبار خلق است برای ابتلاء و گاهی نسبت آن به شیطان شده میتواند به اعتبار وسوسه آن مراد از (أَعْمَالَهُمْ) عمل های بد و بدعات است -
[۵] در این تخویف دنیوی و اخروی برای منکرین است (سُوءُ الْعَذَابِ) ازاین جهت که اعمال ایشان سیئه است و اخسرون از سببی اند که ایشان به اعمال سیئه کار نیکو میگویند و خود را در آن زحمت میدهند -
[۶] این متعلق به آیت اول است و در این تسلیت و تشجیع به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است به بیان کردن قرآن به تاکید ، در (لَتُلَقَّى) تاکید است یعنی قرآن بتو از نزد اللّه تعالٰی می آید و تو به همراه مظبوطی قبول میکنی تاکید دیگر این است (مِنْ لَدُنْ) واسطه درمیانی جبرائیل را حذف کرد زیرا که او رسول است و سخن رسول که کلام مرسل میباشد (حَكِيمٍ عَلِيمٍ) این تاکیدات دیگر است و این تمهید برای واقعات آمدنی است که در این واقعات حکمت ها است و مظهر علم اللّه تعالٰی است و این خطاب اول به نبی صل اللّه وعلیه وسلم در این سوره است -
[۷] از این آیت الی (۵۹) باب دوم است در این به حکمت بزرگ در واقعه موسیٰ علیه السلام و سلیمان علیه السلام اشاره میکند که ایشان بر غیب علم نداشتند و در واقعه صالح علیه السلام و لوط علیه السلام به حکمت کلان اشاره است که ایشان و پیروان ایشان (اگر چه همه بزرگان بودند) در سلامتی و عافیت محتاج اللّه تعالٰی بودند - از این آیت (۷) الی (۱۴) قصه موسیٰ علیه السلام را ذکر میکند و در هر آیت حکمت ها است و چون در سوره شعراء ابتداء این قصه را ذکر نکرده بود لذا در این آیات ابتداء قصه را ذکر میکند - و در این آیت (۷) بعضی حکمت ها این است (۱) موسیٰ علیه السلام اهل و عیال داشت (۲) سفر با اهل جایز است (۳) غیب دان نیست زیرا برای نور نار گفت (۴) از اهل آتش استفاده کردن برای خبر راه (۵) از آتش استفاده کردن برای دفع سردی (بِشِهَابٍ قَبَسٍ) شهاب به روشنی گفته میشود و قبس به شعله افروخته گفته میشود یعنی شعله آتش افروخته را میاورم -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>