اتْلُ مَا أُوحِيَ ۹۸۸ الروم

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾ وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۴﴾ أَمْ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ ﴿۳۵﴾ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ ﴿۳۶﴾ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳۷﴾

(یعنی) از کسانی که پاره ساختن دین خود را و شدند گروه های مختلف هر گروهی بر آن طریقه که نزد شان است خورسندند ﴿۳۲﴾
و چون برسد به (بعضی) مردم تکلیفی میخوانند پروردگار خود را اخلاص کنندگان بسوی او باز چون بچشاند ایشان را از جانب خود آسائشی آنوقت یک گروه از ایشان به پروردگار خود شریک می آرند ﴿۳۳﴾
(عاقبت اینکه) ناشکری میکنند به آن نعمت که دادیم ایشان را پس لذت برید (دنیا را) زود است که بدانید ﴿۳۴﴾
آیا نازل کردیم بر ایشان دلیلی پس آن ثابت میکند (پرستش) آنکه را که ایشان با اللّه تعالٰی شریک می آرند ﴿۳۵﴾
و چون بچشانیم انسانان را خوشحالی دنیا را تکبر کنند به آن و اگر برسد به ایشان زحمتی به سبب اعمالی که پیش فرستاده است دستهای ایشان در این وقت ایشان نا امید میگردند ﴿۳۶﴾
آیا و ایشان نمی بینند که هرآئينه اللّه تعالٰی میکشاید روزی را برای هر که بخواهد و تنگ میسازد هرآئينه در این بسیار دلایل است برای قومی که ایمان دارند ﴿۳۷﴾

[۳۲] از اینجا هشت صفات قبیحه مشرکان را ذکر میکند که آنها اسباب برای وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ اند - معنی تفریق دین است که هر یک دین خود را جدا جدا ساخته است یعنی عقیده و عمل را از نفس خود ساخته اند و بر آن نام دین را نهاده اند (وَكَانُوا شِيَعًا) مراد از تشیع با یکدیگر همراهی و گروه بازی کردن است و این تعصب است و خوشحالی بر دین خود این است که آنرا حق میشمارند و ثواب میشمارند و بر آن قربانی مالی و جانی میکنند -
[۳۳] این زجر است و در این یک صفت مشرکان را ذکر کرده است -
[۳۴] در این صفت دیگر ایشان ذکر است که آن کفر (نا شکری) نعمت اللّه تعالٰی است -
[۳۵] در این نیز زجر است و ذکر صفت دیگر مشرک است یعنی به همراه مشرکین بر شرک ایشان هیچ دلیل منزّله نیست معلوم شد که شرک صرف به تقلید میکنند -
[۳۶] این نیز زجر است و در این دو صفات مشرکان را ذکر میکند و این نوع کافر مشرک سخت تر در کفر از پیش است از سببی که او در هیچ حالتی اللّه تعالٰی را یاد نمیکند -
[۳۷] این دلیل عقلی توحید است و رد بر آن انسان است که حال او در آیت پیش ذکر شد یعنی فراخی و تنگی از جانب اللّه تعالٰی میباشد پس چرا تکبر و ناامیدی میکنند -