وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۶۷ يٰسٓ
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾ وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾
تا بترسانی قومی را که ترسانیده نشده اند پدران ایشان پس ایشان غافل اند ﴿۶﴾
هرآئينه کامل شده است حجت بر اکثر ایشان پس ایشان ایمان نمی آورند ﴿۷﴾
هرآئينه ما میاندازیم در گردن های ایشان طوق ها پس آن تا زنخ ها میباشند پس سرهای ایشان بالا مانده میباشند ﴿۸﴾
و میگردانیم پیش روی ایشان دیواری و عقب ایشان دیواری پس گرفتار میکنیم ایشانرا پس ایشان هیچ نمی بینند ﴿۹﴾
و یکسان است بر ایشان که بترسانی ایشانرا یا نترسانی ایشانرا ایمان نمی آرند ﴿۱۰﴾
[۶] در این ذکر مقصد رسالت است و در این اشاره است که این نبی آخری در همچنان وقت فرستاده شده است که اهل دنیا به رسالت او (از سبب غفلت) محتاج بودند و این نیز عظمت شان این پیغمبر است -
[۷] چون مقصد رسالت ذکر شد که انذار است پس سوال آمد که همه این مردمان چرا ایمان نمی آورند پس در این آیت جواب آنرا میکند به ذکر مانع -
[۸] در این آیت سه توجیهات است توجیه اول که مفسرین عام واقعه ابوجهل و کافران دیگر را نوشته اند که کوشش زدن رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم و کوشش منع کردن از نماز و دعوت را میکردند پس دستهای ایشان با گردن پیوست شدند - توجیه دوم این است که در قیامت حال عذاب این کافران است پس این تخویف اخروی شد ، توجیه سوم این است که این تمثیل مانع ایشان از آوردن ایمان است و جواب دوم و وجه ایمان نیاوردن ایشان این است یعنی اغلال در گردنها کنایه از تقلید کلانهای گمراه است بغیر از دلیل چنانکه یک طوق پهن در گردن یک انسان باشد سر آن بالا میباشد و راه را دیده نمی تواند پس تصادم میکند و گاهی در گودال می افتد پس همچنین ایشان از سبب تقلید شرکی کلانها از هدایت محروم اند -
[۹] در این آیت نیز آن سه توجیهات است توجیه اولی این است که کفار اراده زدن رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را کردند پس اللّه تعالٰی ایشان را در میان دیوارها گرفتار کرد پس این حجت معجزانه بر ایشان قایم شد لیکن باز هم ایمان نمی آورند - توجیه دوم این است که این حال ایشان در جهنم خواهد بود پس تخویف اخروی است - توجیه سوم این است که این تمثیل است و ذکر مانع سوم از هدایت است یعنی چنانچه در پیش و پشت یک انسان دیوار باشد پس پیش و پس رفته نمی تواند و چشم هایش نیز بسته میباشد - همچنین دیوار شبهات ایشان در باره قیامت است و در باره دنیا دیوار شهوات است پس از حق نابینا اند و از هدایت محروم اند -
[۱۰] این مانع چهارم و جواب است که برای ایشان از سبب عناد انذار دادن یا عدم انذار یکسان است -