وَمَا لِيَ ۱۱۰۴ ص

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ۩ ࣛ ﴿۲۴﴾ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾

گفت او بدرستیکه ظلم کرده است بر تو به سبب خواستن گوسفند تو به گوسفندهای خود و بدرستیکه بسیاری از شرکت کنندگان ظلم میکنند بعض ایشان بر بعضی مگر آنهای که ایمان آوردند وعمل کردند موافق سنت و اندک اند ایشان و گمان کرد داود علیه السلام که هرآئینه ما امتحان کردیم بر او پس آمرزش خواست از پروردگار خود و بیفتاد رکوع کننده و رجوع کرد به اللّه تعالٰی ﴿۲۴﴾
پس بیامرزیدیم برای او از این سخن و بدرستیکه او را است نزد ما البته قرب ونیکو جای آمدن ﴿۲۵﴾

[۲۴] مفسر قرطبی از ابوعبداللّه حلیمی نقل کرده است که داود علیه السلام در شکایت کننده آثار ضعف را دید پس یقین کرد که او مظلوم است و این سبب به این سخن گشت که از آن خصم دیگر هیچ پرسان نکرد و از عجلت کار گرفت و فیصله کرد (لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ) و به آن دیگری ظالم گفت و این مصداق فتنه است که بعداً ذکر میشود از سببی که چنین عجلت به شان نبی مناسب نیست بلکه از جانب دیگر پرسان کردن ضروری بود - لیکن نعمت اللّه تعالٰی بر او این شد که بغیر از نسبت ظلم دیگر سزا و عقوبت به او نداد و در شکر این نعمت داود علیه السلام سجده کرده است - و از این سبب در حدیث وارد است که داود علیه السلام این سجده شکر را کرده است و ما از سبب اقتداء او میکنیم این روایت را قرطبی ذکرکرده است لیکن روایت صحیح این است که داود علیه السلام این سجده را بطور توبه کرده است و ما بطور شکر میکنیم و این را ابن کثیر به روایت امام نسائی نقل کرده است و گفته است که این سند صحیح است (وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ) مصداق فتنه تعجیل کردن در فیصله است چنانچه حالا گذشت و مراد از آن خطا شدن است از سبب عجلت کردن اگر چه این معصیة نیست از سببی که در شرع او این واجب نبود که از جانب دیگر پرسان میشود لیکن مناسب بود و این ترک اولٰی است که انبیاء علیه السلام بر آن نیز اندوهگین میشوند زیرا که حسنات الابرار سیئات المقربین یعنی یک کار جایز مردم عام به نسبت بندگان خاص بد شمرده میشود - یا مصداق فتنه این بود که داود علیه السلام اوقات خود را تقسیم کرده بود که یک روز فیصله مردم را میکرد و روز دوم در عبادت خانه خلوت نشینی میکرد برای عبادت اللّه تعالٰی و این اجتهاد او بود لیکن با این واقعه اللّه تعالٰی او را تنبیه داد که اگر در روز عبادت تو خصومت کسی بیاید و محتاج فیصله شرعی باشند پس این فیصله را که میکند و حال اینکه ثواب و اجر فیصله کردن شرعی بهتر از عبادات نفلی است - پس از تنبیه اللّه تعالٰی به داود علیه السلام اشکار شد که این تقسیم از جانب من مناسب نیست و این خلاف اولٰی است از این سبب گمان کرد که من در فتنه واقع شدم (فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ) استغفار انبیاء علیه السلام از گناه نمی باشد از سببی که ایشان معصوم اند لیکن این استغفار تعبداً میباشد یعنی خود را بنده خاص اللّه تعالٰی میدانند و بعضی حالات را مناسب خود ندانند پس از آن توبه میکنند (وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ) رکوع به معنی سجده است به دلیل لفظ خَرَّ -
[۲۵] نتیجه اول استغفار است ونتیجه دوم سجده کردن است و نتیجه سوم انابت اللّه تعالٰی است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>