فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۲۴ الزمر

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾ وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۳۳﴾ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۴﴾ لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۳۵﴾ أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۶﴾ وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ ﴿۳۷﴾ وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۳۸﴾

پس کیست ظالمتر از آنکه دروغ گفت بر اللّه تعالٰی یا دروغ میداند راست را چون رسید به او آیا نیست در جهنم جای اقامت برای کافران ﴿۳۲﴾
و آنکسی که آورده است راست را و تصدیق کردند آنرا این کسان ایشانند متقیان ﴿۳۳﴾
ایشانراست آن نعماتی که خواهند نزد پروردگار ایشان این است پاداش نیکوکاران ﴿۳۴﴾
تا بیامرزد اللّه تعالٰی از ایشان اعمال بد را که کرده اند و عوض دهد ایشان را پاداش ایشان به بسیار نیکو به آن اعمال که ایشان میکردند ﴿۳۵﴾
آیا نیست اللّه تعالٰی کافی (نجات دهنده) بنده خود را و می ترسانند ترا به آن کسانی که بغیر از اللّه تعالٰی اند و هرکرا گمراه کند اللّه تعالٰی پس نیست او را هیچ هدایت کننده ﴿۳۶﴾
و هرکرا هدایت کند اللّه تعالٰی پس نیست او را هیچ گمراه کننده آیا نیست اللّه تعالٰی غالب انتقام گیرنده ﴿۳۷﴾
و اگر بپرسی ایشان را که که آفریده آسمانها و زمین را البته گویند اللّه تعالٰی بگو آیا میدانید به (حال) آنهای که میخوانید بجز اللّه تعالٰی اگر خواهد اللّه تعالٰی به من تکلیف را آیا ایشان شده میتوانند دور کننده تکلیف او یا اگر خواهد اللّه تعالٰی به من رحمتی آیا ایشان هستند باز دارندگان رحمت او بگو بس است مرا اللّه تعالٰی خاص بر او توکل میکنند توکل کنندگان ﴿۳۸﴾

[۳۲] در این فیصله تَخْتَصِمُونَ (اختصام) را ذکر میکند پس اول تخویف اخروی را برای منکرین ذکر میکند - (كَذَبَ عَلَى اللَّهِ) به نسبت کردن ولد و شریک و همچنین در تاویل کردن صفات او که او برای خودش یک صفت گفته باشد مانند ید (دست) و کسی میگوید که از این قدرت مراد است چنانکه جهمیه مؤوله میگویند -
[۳۵،۳۴،۳۳] در این آیات بشارت به مومنان است (جَاءَ بِالصِّدْقِ) مراد از صدق مسئله توحید است و کتاب اللّه تعالٰی است یعنی هر آنکسی که به قرآن و توحید دعوت میکند (وَصَدَّقَ بِهِ) مراد از این همه مومنان است که دعوت توحید و قرآن را بپذیرند - و پنج حالات ایشان را ذکر میکند -
[۳۷،۳۶] پیش اختصام آخرت را ذکر کرد حالا در این آیت اختصام دنیا را ذکر میکند یعنی هر مشرک موحد را از معبودان باطله خود میترساند - به نبی صل اللّه وعلیه وسلم میگفتند که تو الٰهه ما را مذمت مکن (که ایشان هیچ چیز نمی توانند) ور نه برای تو مصیبت، مرض، جنون میرسانند - و خالد بن ولید رضی اللّه عنه را از عزیٰ میترسانند چنانچه مفسرین ذکر کرده اند حالا نیز مشرکان به مؤحدین میگویند که مسئله توحید را مکنید و نذرهای غیراللّه را منع مکنید بیرق و غلاف را از ایشان دور مکنید ور نه صدمه برای شما خواهد داد - اللّه تعالٰی به بنده های مؤحدین خود تسلیت میدهد و بر مشرکان رد میکند (أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ) از عبده هر مؤحد مراد شده میتواند و باز ذکر فریقین را به طریقه تقابل کرده است -
[۳۸] این دلیل چهارم عقلی اعترافی است برای نفی خالقیت و تصرف از غیراللّه به اقرار مشرکان ، و ربط آن به آیت پیش این است که شما با این معبودان باطله مؤحدین را چگونه میترسانید خود شما نیز اقرار میکنید که خالق اللّه تعالٰی است و معبودان مالکان نفع و ضرر در مقابل اللّه تعالٰی نیستند (قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ) یعنی اگر این مشرکان دعوی کنند که این معبودان خود شان صاحب اختیار نیستند ولی شفعاء قهریه اند یا با اللّه تعالٰی همراهی میکنند پس جواب این است که اللّه تعالٰی بس و کافی است به هیچ کسی حاجتی ندارد مراد از (الْمُتَوَكِّلُونَ) موحدین اند -
فایده: در این آیت صیغه های مونث را ذکر کرده است از این سبب که رد بر مشرکان خاص است که ایشان عبادت عزّیٰ را میکردند و او جن مونث بود یا حالا در این زمانه کسانی که عبادت مقبره زنان را میکنند - یا در تانیث اشاره به ضعف معبودان آنها است از سببی که مؤنثات در ضعف مشهور اند -