فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۲۷ الزمر

قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۴۴﴾ وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۵﴾ قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۴۶﴾ وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ ﴿۴۷﴾

بگو خاص اللّه تعالٰی را است اختیار شفاعت همه او را است پادشاهی آسمانها و زمین پس بسوی او گردانیده میشوید ﴿۴۴﴾
و چون یاد کرده شود اللّه تعالٰی به یگانگی ضیق گردد دلهای آنهای که ایمان ندارند به آخرت و چون یاد کرده شوند آنهای که بجز او اللّه تعالٰی هستند آنوقت بسیار شادمانی اشکار میکنند ﴿۴۵﴾
بگو ائ اللّه تعالٰی آفریننده آسمانها و زمین دانندهٔ پنهان و اشکارا تو فیصله میکنی میان بندگان خود در چیزی که ایشان بودند که در آن اختلاف میکردند ﴿۴۶﴾
اگر شود برای ظالمان آنچه در زمین است همه و مانند آن به همراه آن شود البته عوض خواهند داد به آن از عذاب بد در روز قیامت و ظاهر شود ایشانرا از طرف اللّه تعالٰی آن حالتی که ایشان گمان آنرا نمی داشتند ﴿۴۷﴾

[۴۴] این رد دیگر بر عقیده شرکیه آنها است یعنی اختیار صرف از اللّه تعالٰی است پس هیچ کس بغیر اذن او شفاعت کرده نمی تواند و بسیار اقسام شفاعت است از این سبب تاکید را به جمیعاً کرد -
[۴۵] این زجر بر خصلت قبیحه آنها است و جواب سوال ایشان است اگر ایشان بگویند که ما شفاعت بغیر اذن نمی گوئیم بلکه برای شفاعت ما اللّه تعالٰی برای معبودان ما اذن میدهد حاصل جواب این است که شما را به ذکر توحید اللّه تعالٰی دشمنی بود چگونه به شما اذن خواهد داد (اشْمَأَزَّتْ) در این بسیار مبالغه است از سببی که اشمئزاز به آن گفته میشود که دل از خشم و اندوه چنان پُر شود که در پوست روی و پیشانی چین ها پیدا شود (وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ) یعنی برای معبودان ایشان قدرت و علم غیب را به قصه های دروغین و دلیل های باطله ثابت میکردند یا ذکر کرامت های ایشان به دروغ میشد (يَسْتَبْشِرُونَ) در این نیز بسیار مبالغه است یعنی دل آن از خوشحالی چنان مملو شود که آثار خوشنودی در روی و پییشانی اشکار شود - و مانند این در زمانه ما بسیار موجود اند که برای بیان کنندگان توحید بسیار خمشگین میباشند و میگویند که اینها منکر اولیاء اند -
[۴۶] چون خباثت عظیمه مشرکان بیان شد که نفرت از توحید است و این سبب اندوه مؤحد است حالا برای تسلیت دل مؤحد برای او تلقین دعا را میکند و در این دعا وسیله به اسماء و صفات اللّه تعالٰی است - بعد از این صفات اگر انسان هر یک دعا را بخواهد قبول میگردد چنانکه از سعید بن جبیر روایت است او گفته است: "می دانم همچون آیتی را که کسی بخواند و از اللّه تعالٰی سوال میکند اللّه تعالٰی او را میدهد" پس این آیت را تلاوت کرد -
[۴۸،۴۷] در این آیت ذکر فیصله و حکم اللّه تعالٰی بر منکرین توحید است واین تخویف اخروی است به ذکر سه وعید (وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ) این شامل آن مشرکان و مبتدعین است که اعمال میکردند و می اندیشیدند که اینها حسنات اند لیکن معلوم خواهد شد در روز قیامت که اینها سیئات بودند - این قول مجاهد است و این مناسب است به ابتداء سوره "مانعبدهم الالیقربونا الی اللّه زلفیٰ" و به آن مردمانی که گناه میکنند به این فکر که پیش از مرگ توبه خواهیم کرد و ناگهان بر ایشان مرگ بیاید به آنها نیز شامل است این روایت سدّی است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>