إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۱۶۸ حٰمٓ السجدة

وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ ﴿۵۱﴾ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۲﴾ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۵۳﴾ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ ﴿۵۴﴾

و وقتیکه ما نعمت کنیم بر انسان روی میگرداند و دور کند پهلوی خود را و چون برسد به او مصیبتی پس او خاوند دعای پهن است ﴿۵۱﴾
بگو خبر دهید مرا اگر باشد این قرآن از نزد اللّه تعالٰی باز کفر میکنید بر آن پس کیست گمراه تر از کسی که او در دشمنی دور است ﴿۵۲﴾
زود است که نشان دهیم ایشان را دلایل خود را در کناره های دنیا و در نفس های ایشان تا اینکه اشکار شود برای ایشان که این حق است آیا بسنده نیست پروردگار تو (با این صفت) اینکه او بر هر چیز حاضر و ناظر است ﴿۵۳﴾
آگاه باشید هرآئينه آنها در شک اند از پیش شدن به پروردگار خود آگاه باشید هرآئينه او بر هر چیز احاطه کننده است ﴿۵۴﴾

[۵۱] این زجر سوم به کارهای پراگنده انسان است بعد از ذکر اقوال او (فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ) چون عرض (پهنا) را ذکر کرد پس معلوم شد که طول آن بیشتر است از سببی که عرض کدام چیز باشد پس طول آن از او بیشتر میباشد و مراد از این کثرت است در عَرِيضٍ، اشاره است که این یک حاجت را بار بار ذکر میکند حاجات دیگر را از اللّه تعالٰی طلب نمی کند به تکرار یک چیز عرض گفته میشود و به ذکر کردن حاجات بیشتر طول گفته میشود -
[۵۲] این زجر چهارم به انکار قرآن است -
[۵۳] بعد از زجرها ترغیب به حق است و مراد از آیات دلایل عقلیه است و او به دو نوع است یکی دلایل افاقی است و دوم انفسی است یا این تخویف است و مراد از آیات واقعات اقوام پیشین است که در اطراف های مختلف زمین خرابه های آنها موجود است و مراد از فی انفسهم امراض و تکالیف است -
[۵۴] بعد از اثبات حق به دلایل زجر بر منکرین است و با لفظ أَلَا ذکر میکند اشاره است که شک کردن این منکرین اشکار است و همچنین احاطه کردن اللّه تعالٰی بر هر چیز اشکار است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>