إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۰۹ الدخان

إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ ﴿۴۳﴾ طَعَامُ الْأَثِيمِ ﴿۴۴﴾ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ﴿۴۵﴾ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ ﴿۴۶﴾ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۴۷﴾ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ﴿۴۸﴾ ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ﴿۴۹﴾ إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ ﴿۵۰﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ﴿۵۱﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۲﴾ يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۵۳﴾ كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۵۴﴾

هرآئينه درخت زقوم ﴿۴۳﴾
خوراک گناهگار است ﴿۴۴﴾
مانند مس گداخته شده جوش میخورد در شکم ها ﴿۴۵﴾
مانند جوش خوردن آب جوشان ﴿۴۶﴾
بگیرید او را پس بکشانید او را به میان دوزخ ﴿۴۷﴾
باز بریزانید به بالای سر او عذاب از آب جوش ﴿۴۸﴾
بچش هرآئينه تو زورآور گرامی قدر بودی ﴿۴۹﴾
هرآئينه همین است آنچه در آن شک میکردید ﴿۵۰﴾
هرآئينه متقیان در جای با امن اند ﴿۵۱﴾
در باغها و چشمه ها میاشند ﴿۵۲﴾
میپوشند از ابریشم باریک و ابریشم ستبر روبروی یکدیگر میباشند ﴿۵۳﴾
چنین میباشند و به نکاح دهیم ایشان را حوران زیبا چشم ﴿۵۴﴾

[۴۶،۴۵،۴۴،۴۳] در این آیت ذکر یک نوع عذاب در جهنم است که آن در صورت خوراک است و ذکر این درخت در سوره اسراء (۶۰) و سوره صافات (۶۲) گذشته است (الْأَثِيمِ) مبالغه کننده در گناه یعنی گناهگار برزگ و او مشرک و کافر است (كَالْمُهْلِ) هر آنچه که در آتش ذوب کرده میشود طلا، نقره، آهن، مس و غیره یا مراد از آن چرک تیل جوش داده شده است -
[۴۸،۴۷] در آیت اول یک طریقه عذاب است - یعنی از جای خوراک به میان آتش به کشانیدن بسیار سخت میبرند و در آیت دوم طریقه دیگر عذاب است مانند این در سوره حج (۱۹) نیز گذشته است -
[۵۰،۴۹] (الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ) در گمان کافر مراد است یعنی کافر گمان میکند که مانند من باعزت و شریف دیگری در دنیا نیست پس برای او استهزاً در روز قیامت این گفته می شود اشاره است اگر تو عزیز و کریم میبودی پس برای تو چرا خطاب ذُق ذلت کرده میشود -
[از ۵۱ الی ۵۷] در این آیات بشارت اخرویه به تفصیل است (وَزَوَّجْنَاهُمْ) مراد از این عقد نکاح از جانب اللّه تعالٰی است (الْمَوْتَةَ الْأُولَى) (سوال) استثناء موت گذشته از حالت آینده صحیح نمی گردد؟ جواب به طریقه های بسیار است طریقه اول این است که استثناء منقطع است یعنی لاکن الموتة الاولیٰ ذاقوها (مرگ اول را ایشان چشیده اند) طریقه دوم إِلَّا به معنی بعد است یعنی پس از مگر نخستین - طریقه سوم به این تعلیق بالمحال گفته میشود برای تاکید یعنی اگر مرگ گذشته برای ایشان در آینده چشیده میشد پس میچشیدند پس معلوم شد که هیچ مرگ را نمی چشند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>