إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۱۶ الجاثية
وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۲﴾ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾ وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۲۴﴾
و آفریده اللّه تعالٰی آسمانها و زمین را به حق و تا جزا داده شود هر کس را به حسب آنچه عمل کرده است و بر ایشان ظلم کرده نشود ﴿۲۲﴾
آیا میدانی حال آنرا که ساخته است معبود خود خواهش خود را و گمراه کرده است او را اللّه تعالٰی بر علم و مهر نهاده بر گوش او و دل او و افگنده بر چشم او پرده پس که هدایت کند او را بعد از گمراه کردن او را اللّه تعالٰی آیا پس ایشان پند نمی گیرند ﴿۲۳﴾
و میگویند نیست این زندگانی مگر همین زندگانی نزدیک ما می میریم و زنده میشویم و نمی میراند ما را مگر زمانه و نیست ایشان را به این هیچ دلیل نیستند ایشان مگر گمان میکنند ﴿۲۴﴾
[۲۲] از این آیت الی اخیر باب دوم است در این آیات عقلیه دیگر را ذکر میکند و زجر به اتباع هویٰ و انکار قیامت است - باز بشارت به پیروان شریعت است و تخویف به پیروان هویٰ است - در این (۲۲) دلیل عقلی است و همچنین این رد بر گمان پیش کافران است که مساوات حال است - حاصل رد این است یعنی ایجاد این عالم دلالت بر عدل و انصاف میکند و آن فرق کردن در جزاء فریقین است -
[۲۳] این زجر است و رد است بر گمان پیش کافران که حال کافران چگونه با مومنان یکسان شده میتواند و حال اینکه ایشان از هویٰ الٰه ساخته اند و گمراهان مهر زده اند (إِلَهَهُ هَوَاهُ) در این دو توجیه است اول این است الٰه را به تقاضای خواهش خود ساخته است که خواهش کس است که بت الٰه است و خواهش کس است که قبر الٰه است و الٰه کسی پیر است و الٰه کسی شیخ است وغیره و دلیل نزد شان نیست و حال اینکه الٰه صرف اللّه تعالٰی است که بر الوهیت او دلایل و آیات اشکار است - توجیه دوم است که پیروی هویٰ (خواهش نفس) را چنان میکنند چنانکه پیروی الٰه میشود یعنی به خواهش خود حلال و حرام میسازد جائز و ناجائز میسازد و او را تعقیب میکند -
[۲۴] این زجر به انکار قیامت است (وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ) این رد بر عقیده بعضی عرب جاهل است که عقیده ایشان این بود که حوادث، تکالیف و مرگ فاعل اینها دهر است و از این سبب ایشان در وقت مصیبت به دهر الفاظ بد میگفتند (یا خیبته الدهر) و در حدیث صحیح وارد است که لا تسبوالدهر (نسبت آوردن مصیبت ها را به دهر مکنید) فان اللّه هوالدهر، و قرطبی گفته است که صحیح این است که دهر نام اللّه تعالٰی نیست بلکه در حدیث معنی وصفی مراد است یعنی الفاعل والمتصرف، از این معلوم شد که هرکه نسبت بعضی حوادث را به زمانه میکند یا از همه حوادث این همه کافر اند و به ایشان دهریان نیز گفته میشوند -