إِلَيْهِ يُرَدُّ ۱۲۱۷ الجاثية

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۵﴾ قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ﴿۲۷﴾ وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۸﴾ هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۹﴾

و چون خوانده شود به ایشان آیات ما اشکار نباشد دلیل آنها مگر آنکه گویند بیارید پدران ما را اگر هستید راستگویان ﴿۲۵﴾
بگو اللّه تعالٰی زنده میکند شما را باز میمیراند شما را باز جمع میکند شما را بروز قیامت که نیست شبهه در آن و لیکن اکثر مردمان نمی دانند ﴿۲۶﴾
و خاص اللّه تعالٰی راست پادشاهی آسمانها و زمین و روزیکه قایم شود قیامت در آنروز اشکار شود تاوان مردم باطل پرست ﴿۲۷﴾
و تو ببینی هر امت را جمع شده هر امت خوانده میشود بسوی کتاب خود امروز جزا داده میشود شما را از آنچه عمل میکردید ﴿۲۸﴾
این است کتاب ما سخن میگوید بر شما به حق هرآئينه ما می نوشتیم بر ملائک آنچه عمل شما میکردید ﴿۲۹﴾

[۲۵] این زجر به انکار آیات بعث بعدالموت است و طلب چنان دلیل است که آن در حقیقت دلیل نیست -
[۲۶] این شبهه آنها است و اشاره آن ذاتی که به حیات اولی شما قادر است پس به زندگی دوباره ضرور قادر است -
[۲۷] این نیز دلیل عقلی برای توحید و بعث بعدالموت است (وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ) از اینجا مقصد نو آغاز شد که آن تخویف اخروی است (يَخْسَرُ) خسران در اصل در دنیا است لیکن اشکار شدن آن در آخرت است و سبب خسران آنست که ایشان حیات و عقل و صحت و فراغ خود را که مانند رأس المال بود خرچ کرده اند و خود را مانده ساخته اند به این اراده که برای ما نفع حاصل شود لیکن در روز قیامت برای ایشان شرمندگی ذلت و عذاب ها حاصل شود و به این نهایت خسران و تاوان گفته میشود -
[۲۸] این نیز تخویف اخروی است (جَاثِيَةً) یعنی در قیامت همه مردمان جمع میباشند و به هریک نامه اعمال او داده میشود و باز بعد از آن فاماالذین آمنو آه تفصیل آنست -
[۲۹] این قول ملائک یا از اللّه تعالٰی است و يَنْطِقُ، یعنی آن کتابی که خودش گواهی دهد به دلیل حٰم سجده (۲۱) یا اینکه ایشان ببینند و اعمال ایشان در آن نوشته شده باشد پس چنان شد که گویا آن کتاب ناطق شد مانند در سوره مؤمنون (۶۷) و سوره کهف (۴۹) نَسْتَنْسِخُ، به صیغه استفعال ذکر شد یعنی اللّه تعالٰی امر میکرد به ملائک برای نوشتن آن اعمال نامه مانند سوره ق (۱۸) و سوره انفطار (۱۱) -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>