حم ۱۲۷۵ الذَّارِيَاتِ
وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۲۱﴾ وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿۲۲﴾ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ ﴿۲۳﴾ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۴﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۲۵﴾ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿۲۶﴾
و در نفس های شما نیز آیا پس چرا نمی نگرید ﴿۲۱﴾
و در آسمان است رزق شما و آنچه است که وعده داده میشود به شما ﴿۲۲﴾
پس قسم است به رب آسمان و زمین که هرآئينه این خبر حق است مانند آنکه شما سخن میگوئيد ﴿۲۳﴾
هرآئينه آمده است پیش تو خبر مهمانان ابراهیم علیه السلام که باعزت بود ﴿۲۴﴾
چون داخل شدند بر او پس گفتند سلام میکنیم ما سلام گفت او سلام برشما باد ایشانند قوم ناشناخته ﴿۲۵﴾
پس پنهانی روان شد بسوی اهل خانه خود پس آورد گوساله را بریان کرده ﴿۲۶﴾
[۲۲] این دلیل عقلی است - مراد از رزق اسباب رزق است و مراد از سما طرف بالا است یعنی باران برف بادها وغیره اسباب برای آفریدن رزق است ، یا مراد این است که در آسمان نزد اللّه تعالٰی رزق هرکه است - یامراد از آن تقدیر روزی است (وَمَا تُوعَدُونَ) یعنی هر خیر و شر در آسمان تقدیر کرده شده یا مراد از آن جنت است که او در آسمان در پهلوی سدرة المنتهیٰ است -
[۲۳] این تاکید برای اثبات بعث بعدالموت است یعنی وعده قیامت چنان یقینی است مانند که سخن از دهن بیرون میکنید و یقین میکنید که این از دهن شما بیرون برآمده است این توجیه را ابن کثیر کرده است -
[۲۴] از این آیت الی اخیر سوره باب دوم است در این پنج نمونه تخویف دنیوی را از واقعات سابقین ذکر میکند - باز پنج احوال بالا پایان و چیزهای دیگر به طریقه دلیل ذکر میکند باز دعوی توحید و رد شرک را ذکر میکند باز زجر است به پنج احوال مکذبین و تسلیت به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم است و ذکر پنج صفات اللّه تعالٰی است - در این (۲۴) ذکر واقعه ابراهیم علیه السلام است و این تمهید برای واقعه لوط علیه السلام است (الْمُكْرَمِينَ) بسیار وجوهات آن است اول اینکه ملائک بودند و ملائک نزد اللّه تعالٰی مکرّم اند مانند که در سوره انبیاء (۲۶) است دوم اینکه ابراهیم علیه السلام خدمت آنهارا خودش میکرد سوم اینکه طلبگار حرصناک خوراک نبودند -
[۲۵] چون ایشان به اشکال ناشناخته داخل شده اند و بغیر از اجازت رفته بودند و سلام کردند حال اینکه آنوقت مردمان عام مخالف ابراهیم علیه السلام بودند آنها بر او سلام نمی کردند از این وجوه (منکرین) فرمود -
[۲۷،۲۶] در این آداب مهمانی است اول اینکه پروگرام غذا زود در کار است حرف فا بر آن دلالت میکند دوم برای مهمان اشکار کردن در کار نیست که من برای شما انتظام خوراک را میکنم شده میتواند که او از سبب حیا انکار کند سوم در آماده کردن خوراک مهمانی نیز عجله مناسب درکار است - چهارم خوراک عمده و بهتر مناسب به توان درکار است و این تکلف حسب استطاعت برای مهمان سنت است - پنجم خوراک را نزدیک مهمان نهادن در کار است در (فَقَرَّبَهُ) اشاره به این است ششم به امر کردن به مهمان گفتار لازم نیست از سببی که خلاف از ادب است از این سبب أَلَا تَأْكُلُونَ فرمود -