قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۲۱ الواقعة
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾ عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾ لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾ وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾ وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾ وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾ لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾
پس بسازیم ایشانرا دوشیزه ﴿۳۶﴾
محبت اشکار کننده همسال ﴿۳۷﴾
برای اشخاص دست راست ﴿۳۸﴾
ایشان گروهی اند از امت های پیشین ﴿۳۹﴾
و گروهی اند از پسینیان ﴿۴۰﴾
و اشخاص دست چپ چقدر بد است حال اشخاص دست چپ ﴿۴۱﴾
در هوای گرم و آب جوشان میباشند ﴿۴۲﴾
و در سایه از دود ﴿۴۳﴾
نه سرد است و نه مفید است ﴿۴۴﴾
بدرستیکه ایشان بودن پیش از این مست بر مالهای دنیا ﴿۴۵﴾
و بودند ایشان که اصرار میکردند بر گناه بزرگ ﴿۴۶﴾
[۴۰،۳۹،۳۸] (لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ) در حدیث ثابت است که مردهای جنت نیز به عمر سی وسه سالگی میباشند (الْأَوَّلِينَ) امت های پیشین یا زمانه صحابه این امت مراد است و از الاخرین این امت همه یا مردمان بعدی این امت مراد اند -
[۴۱] از این تخویف اخروی آغاز است به ذکر شش حالات آنها با ذکر سه علت -
[۴۴،۴۳،۴۲] (سَمُومٍ) آن هوای است که بسیار گرم میباشد و در مسامات جسم داخل میشود (ظِلٍّ) سایه از سبب استهزاء گفته شده یعنی دود سیاه به مانند سایه معلوم میشود (يَحْمُومٍ) بسیار دود سیاه اشاره است که جهنم نیز سیاه و دود آن نیز سیاه و روی اهل جهنم نیز سیاه میباشد از سببی که در دنیا عقیده واعمال ایشان ظلمات و سیاه بودند (وَلَا كَرِيمٍ) به بدون فایده گفته میشود و همچنین دارای منظر شیرین و زیبا نمی باشد یعنی صفات اصلی سایه در آن نمی باشد -
[۴۵] این سبب اول عذاب ایشان است (مُتْرَفِينَ) اتراف به مشغولیت بسیار در نعمت های دنیا ولذات و شهوات گفته میشود تا آنکه از دین بکلی بی خبر گردد و از توحید و سنت تکبر میکند - و قرطبی اطراف را بر مال حرام خاص کرده است و در این اشاره به نظام سرمایه داری است که آن ریشه همه کفریات است -
[۴۶] این سبب دوم را ذکر میکند و این مرض مشرکان عام است اگر ثروتمند باشد یا فقیر باشد ( يُصِرُّونَ) مراد از اصرار مدوامت به گناه کردن است که از آن توبه نمی کند و کار ثواب میداند (عَلَى الْحِنْثِ) این لفظ معنی زیاده از ذنب دارد از سببی که در این معنی شکستن عهد است پس به کبیره خاص است به گناه صغیره اطلاق نمی گردد (الْعَظِيمِ) چون در گناه کبیره مراتب است از این سبب این لفظ را ذکر کرد که دلالت کند که اکبرالکبایر مراد است که آن شرک است -