قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ ۱۳۲۰ الواقعة

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿۲۵﴾ إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾ وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ﴿۲۷﴾ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾ وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾ وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾ لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾ وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾ إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾

نمی شنوند ایشان در آن سخنان بیهوده و نه سخن گناه ﴿۲۵﴾
مگر گفتن باشد سلام سلام ﴿۲۶﴾
و اشخاص دست راست چه شان بزرگ دارند اشخاص دست راست ﴿۲۷﴾
(باشند ایشان) در درختان بیر بیخار ﴿۲۸﴾
و در کیله که پائين بالا (تو بر تو) میباشند ﴿۲۹﴾
و در سایه دراز ﴿۳۰﴾
و در آب روان شده روی زمین ﴿۳۱﴾
و در میوهٔ بسیار ﴿۳۲﴾
که نه ختم شوند و نه از آن منع میشود ﴿۳۳﴾
و در فرش ها و در درجه های بلند میباشند ﴿۳۴﴾
هرآئينه ما می آفرینیم زنان را به آفرینش نو ﴿۳۵﴾

[۲۶،۲۵] (لَغْوًا) لغو آن کلامی است که در آن هیچ فایده نمی باشد سخن یکسان است اگر گناه در آن باشد یا نباشد و (تَأْثِيمًا) آن کلامی است که به سبب آن انسان گنهگار میگردد مانند دروغ ، بهتان ، غیبت وغیره - و همچنین تاثیم به یک دیگری نسبت گناه (فسق و فجور وغیره) کردن است (سَلَامًا سَلَامًا) مراد از تکرار تکثیر و بیشتر بودن است - سَلَامًا مراد آن سخنانی اند که سالم باشد از عیب و نقصان و گناه - یا مراد سخنانی اند که سالم باشند از عیب و نقصان و گناه - یا مراد از آن سلام کردن است از جانب اللّه تعالٰی و ملائک و از جانب یکدیگر -
[۲۷] این ذکر قسم دوم مومنان است یعنی مومنان عام و برای ایشان هشت بشارت ذکر میکند -
[۳۱،۳۰،۲۹،۲۸] (مَخْضُودٍ) که خار در آن نمی باشد یا بسیار بار میگیرد (طَلْحٍ) جمع طلحة است به درخت کیله گفته میشود (مَنْضُودٍ) یعنی میوه بر آن درخت چنان پائین بالا پیوست میباشند که تنه آن همه پنهان میباشد (مَمْدُودٍ) در حدیث صحیح (ابن کثیر به آن متواتر گفته است) ثابت است که شخص سوار در سایه آن صد سال مسافت طی کند باز هم به آخر آن رسیده نمی تواند (مَسْكُوبٍ) که در خانه و باغهای ایشان هر وقت جاری میباشند ودر روی زمین جاری میباشند و خشک نمی شوند ونه دلو (بوقه) و ریسمان ضرورت میباشد -
[۳۳،۳۲] (لَا مَقْطُوعَةٍ) یعنی در تابستان و زمستان وغیره ختم نمیشوند بلکه همیشه میباشند - (وَلَا مَمْنُوعَةٍ) یعنی از آن هیچ نوع منع کننده نمیباشد بلکه خارها نیز نمی باشد و دور نیز نمی باشد هر وقت که بخواهند گرفته میتوانند -
[۳۴] مراد از آن فراش ها (قالین ها) است (مَرْفُوعَةٍ) مکان آن بلند است اگر چه در هنگام نشستن پائين میشود یا قدر و شان آن بلند است -
[۳۷،۳۶،۳۵] (إِنْشَاءً) مراد از آفرینش نو اینکه که صفات و اخلاق دنیوی (که بد پنداشته میشوند) آنها از ایشان زایل میشود (فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا) این صفت افضل در زنان است از این سبب مستقل ذکر کرد - یعنی اگر چه در دنیا مسن شده باشد و پیر شده باشد لیکن او در جنت دختر نو میباشد - و در حدیث ترمذی نیز آمده است که نبی صل اللّه وعلیه وسلم به طریقه مزاح فرمود که زنان پیر در جنت داخل نمی شوند یک زن پیر که شنید به گریه شد باز نبی صل اللّه وعلیه وسلم فرمود آیا او این آیت را نشنیده است (مزاح کردن خوش طبعی کردن با راست گفتن این در اخلاق نیکو نبی صل اللّه وعلیه وسلم داخل است) (عُرُبًا) این از اَعْرَبَ اخذ شده است به معنی اشکار کردن یعنی این زنان محبت خود را برای شوهران اشکار میکنند به سخن های محبت و به ناز کردن و به آراستن خود از این مفسرین این همه معانی را ذکر کرده است (أَتْرَابًا) در زنان اتراب و در مردن اقران استعمال میگردد - این همه زنان با یکدیگر هم عمر میباشند و همچنین با شوهران خود نیز همسال میباشند و در حدیث وارد است که به عمر سی وسه سالگی میباشند و این در ایشان برای همیشه میباشد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>