قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۷۸ اَلْمُنافِقُوْن

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۳﴾ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۴﴾

این به سبب آنست که ایشان ایمان آوردند باز کفر کردند پس مهر زده شده است بر دلهای ایشان پس ایشان نمی دانند ﴿۳﴾
و وقتیکه ببینی ایشانرا به شگفت آرد ترا جسمهای ایشان و اگر سخن گویند گوش نهی به سخن ایشان گویا ایشان چوب های به دیوار تکیه داده شده اند گمان میکنند هر آواز تند را بر خود همین ها دشمنان اند پس نگهدارید خود را از ایشان هلاک گرداند ایشان را اللّه تعالٰی چگونه گردانیده میشوند (از حق) ﴿۴﴾

[۳] در این آیت سه اوصاف آنها را ذکر میکند (بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا) مراد از آن یکبار ایمان و کفر نیست بلکه کثرت و تکرار مراد است یعنی هر وقت ایمان را اشکار میکند باز کار کفر را میکند و بار بار چنین میکند (فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ) فقاهت آن علمی است که به آن تمیز حق و باطل میگردد و منافق از آن محروم است -
[۴] در این آیت پنج اوصاف منافقان ذکر است (تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ) یعنی جسم های ایشان بزرگ اند و صحت مند اند مقصد اینکه ایشان هر وقت در اصلاح جسم و طعام های قسما قسم مشغول اند به غذای روحانی توجه نمی کنند (تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ) یعنی ایشان در سخن های دنیا بسیار فصیح و بلیغ اند در شنوندگان کشش پیدا میکنند (كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ) چوبهای که به دیوار ایستاده شده باشند آنها بدون نفع میباشند ، میان ایشان خالی می باشد ضعیف میباشند یک طرف آن تر و طرف دیگر آن خشک میباشد - برای عمارت و برای ساختن چیزهای مفید صلاحیت ندارند و در ظاهر بزرگ و زیبا معلوم میشود چنین حال منافق است که جسم آن بزرگ میباشد همه اهتمامات را برای فربه شدن جسم میکند و باطن آن خراب میباشد (قَاتَلَهُمُ اللَّهُ) این جمله خبریه به معنی خود است یا به معنی دعا است و مراد از آن لعنت و هلاکت است از سببی که قتال اللّه تعالٰی مستلزم هلاکت و لعنت اوست -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>