قَدْ سَمِعَ اللَّهُ ۱۳۷۹ اَلْمُنافِقُوْن
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿۵﴾ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۶﴾ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿۷﴾ يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۸﴾
و وقتیکه گفته شود به ایشان بیائيد تا آمرزش بخواهد برای شما رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم میگردانند ایشان سرهای خود را و میبینی ایشان را که روی میگردانند و ایشان تکبر کنندگانند ﴿۵﴾
سخن یکسان است بر ایشان که تو آمرزش بخواهی برای ایشان یا آمرزش نخواهی برای ایشان هرگز نمی آمرزد اللّه تعالٰی ایشان را هرآئینه اللّه تعالٰی هدایت نمی نماید گروه نافرمان را ﴿۶﴾
ایشان آنهای اند که میگویند خرج مکنید بر آنکه نزد رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم اند تا پراگنده شوند و خاص اللّه تعالٰی را است خزانه های آسمانها و زمین و لیکن منافقان نمی دانند ﴿۷﴾
ایشان میگویند اگر باز برگردیم به مدینه هرآئينه بیرون کند عزیزتر آن ذلیل تر را و خاص اللّه تعالٰی را است صفت عزت و رسول او را (صفت عزت است) و مؤمنان را (صفت عزت است) و لیکن منافقان نمی دانند ﴿۸﴾
[۵] در این آیت سه اوصاف ایشان را ذکر میکند و دلالت میکند به اصرار کردن ایشان به گناه - (وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ) در استکبار معنی تحقیر و حقیر پنداشتن است یعنی آمدن به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم و خواستن دعا را حقیر میشمارند و این کفر صریح است -
[۶] در این یک صفت ایشان را ذکر میکند یعنی وقتیکه اشکار شد که ایشان کفر اشکار میکنند و استغفار نیز نمی خواهند برای این نوع انسان دعای نبی صل اللّه وعلیه وسلم نیز نفع نمی دهد -
[۷] در این آیت دو وصف ایشان را ذکر میکند و در بین رد میکند بر قول آنها (مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ) این قول منافقان است از سببی که آنها ظاهراً به او رسول میگفتند یا این تعبیر اللّه تعالٰی است برای بسیار تقبیح آنها یعنی راندن مردمان را از نزد رسول اللّه بسیار بد اخلاقی بزرگ است (حَتَّى يَنْفَضُّوا) یعنی از سبب گرسنگی بروند و پراگنده خواهند شد و این طریقه جاهلان و دنیا پرستان است که هر چیز را صرف به اسباب ظاهری بسته میکنند و از ربوبیت و الوهیت اللّه تعالٰی غافل میباشند (وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) این رد برقول و این عقیده باطله آنها است - مراد این است که رزق و اسباب آن (که باران ها درخت ها و بوته ها وغیره اند) همه در اختیار اللّه تعالٰی اند و آنها خزانه های بی انتها اند که کاسته نمیشوند -
[۸] در این آیت دو اوصاف منافقان است در آیت گذشته اشکار شد که ایشان با مال بخل میکنند در این آیت ذکر میکند که مال را سبب عزت میدانند (لَئِنْ رَجَعْنَا) این واقعه در بازگشت غزوه بنی مصطلق بود و به آن مریسیع نیز گفته میشود (لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ) مراد از اَعزّ عبداللّه بن اُبیٔ منافق بود او ثروتمند بود و ثروت را سبب عزت میدانست و از الْأَذَلَّ آن رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را مراد گرفته بودند و این کفر صریح است (وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ) این تردید عقیده آنها است و عزت در اختیار اللّه تعالٰی است و عزت به ایمان و تقویٰ حاصل میگردد و این صفات رسول و مومنان اند - سوال: در سوره نساء (۱۳۹) و فاطر (۱۰) تخصیص عزت به اللّه تعالٰی کرده شده است و در این آیت با او رسول و مومنان نیز ذکر شد؟ جواب: در آن دو آیات مراد اختیار عزت است و خاص است به اللّه تعالٰی و در این آیت مراد توصیف به عزت است یعنی موصوف به عزت اللّه تعالٰی و رسول و مومنان اند منافقان و کافران را نزد اللّه تعالٰی هیچ عزتی نیست (وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ) فقاحت خاص است از علم لذا این زیادت است در قباحت آنها یعنی فقاحت چه علم نیز در آنها نیست -