سُوٌرَةُ ۴ الٌفَاتِحَةِ
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
راه کسانی که نعمت کرده ای بر ایشان ،
نه آنانیکه که غضب کرده شده به ایشان ونه بی راه اند ﴿۷ ﴾
[۷] (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) هرگاه که مردم زیادی دعوی راه مستقیم را می نمایند برای این نشانی کامل آن را ذکر می نماید که پیروی از راه منعم علیهم برای این راه دلیل و نشانی است ونعمت ها ی خاص که برای مردم خاص (یعنی منعم علیهم)در قرآن کریم ذکر است این ها است ،(۱ ) الفت و محبت کردن در خانواده ، (۲ )کتا ب اللّه و حکمت دادن ، (۳ ) اطاعت اللّه و رسول ، (۴) نصرت غیبی ، (۵) نجات ازعذاب های دنیوی ،(۶) داخل شدن به جنت - این از آیات مختلف قرآن کریم اشکار می گردد که منعم علیهم بطور خاص انبیاء علیه السلام و صحابه کرام هستند که ذکر تفصیلی آن در تفسیر احسن الکلام ذکر است مقصد این است که صراط مستقیم راه انبیاء علیه السلام و صحابه آنها است پس کسی که به طریقه نبی صل اللّه وعلیه وسلم و به طریقه صحابه انها نیست و دلیل برای سنت نبی و صحابه آنها ندارند دعوی کردن به صراط مستقیم آنها دروغین است - (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ) این صفت موضحه (جداکننده) الذین انعمت علیهم است یعنی منعم علیهم از مغضوب علیهم و ضالین به طور کلی جدا و مغایر اند- المغضوب علیهم، یهود اند چنانچه در حدیث امده است وبدین گونه هر آن شخص که اسباب غضب در آن موجود است و این اسباب در قران کریم یازده ذکر گردیده است - در لغت المغضوب اشاره به این است که از هرجانب بالای آنها غضب است از جانب اللّه تعالٰی و ملائیک و مومنین و در روز قیامت از جانب متبعین آنها - و الضالین ، اینها نصارا اند چنانچه در حدیث آمده است و انهای که در آنها اسباب ضلال موجود است و اینها در قران کریم یازده ذکر است - به این گونه در این دو الفاظ همه باطل پرست ها داخل اند که مخالف حق اند چه از گونه جهل یا ضد یا عناد باشند - و این دلیل بر این است که انبیاء علیه السلام از اسباب غضب و ضلال معصوم اند و صحابه کرام از آنها محفوظ اند- (آمین) گفتن آن در اختتام این سوره چه در نماز و یا بیرون از آن سنت است و در نماز های جهری برای امام ومقتدیان نیز سنت است مانند که امام بخاری برای آن باب نهاده است و احادیث صحیح مرفوعه را در آن ذکر کرده است به همین گونه حدیث وایل بن حجر که امام ترمذی و ابن ماجه ذکر کرده است دلیل روشن برای این است - و تفصیل مسئله در تفسیر احسن الکلام ذکر است - و قرائت سوره در خلف امام به تفصیل در سوره اعراف ذکر است -