الم ۱۰ اَلٌبَقَرَة

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾

حال ایشان مانند حال کسیست که افروخت آتش را ، پس چون روشن کرد آتش انچه که در اطراف آنست ، دور ساخت اللّه تعالٰی روشنی آنرا و گذاشت آنها را در تاریکی ها که هیچ نمی بینند ﴿۱۷﴾
ایشان) کرانند گونگانند کورانند پس ایشان باز نمی گردند (از گمراهی به جانب حق) ﴿۱۸﴾

[۱۷] این مثال کفار یا منافقین است که مردم را از قرآن منع میکنند و خود نیز به آن گوش نمیدهند تفصیل آن این است که منافقین نور ایمان را با آمَنَّا حاصل کرده اند مانند که یک شخص آتش را روشن کرده باشد ، منافق به ایمان فواید دنیوی حاصل کرده است ، حصه در مال غنیمت حصه در مال ذکات مانند کسی که آتش را روشن کرده اطراف آنرا روشن میسازد ، در وقت امتحان و مصیبت کفر آن اشکار شد و یا وقتی فوت کرد نور ایمان نابود شد مانند که بالای آتش روشن شده طوفانی بیاید و روشنی آن نابود شود و در تاریکی باقی بماند - همچنین این مثال برای کافر اشکار نیز شده میتواند ، تفصیل آن این است که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم در مکه مکرمه نور توحید و قرآن را روشن کرد در اطراف دور مردم از آن فایده حاصل کردند و ایمان آوردند کفار مکه به قرآن گوش نمی دادند و مردم دیگر را از آن منع میکردند ، پس پیغمبر صل اللّه وعلیه وسلم هجرت کرد و مردم مکه در تاریکی ها باقی ماندند مانند تاریکی های شرک ، کفر ، رسم و رواج وغیره ، به همین گونه بیان کننده قرآن است که مردم یک جاه از آن فایده حاصل نکنند اللّه تعالٰی این صاحب قرآن را به جای دیگر می فرستد و این مردم در تاریکی باقی میمانند - (اسْتَوْقَدَ نَارًا) با توضیح قبلی اشاره به این است که نبی صل اللّه وعلیه وسلم برای روشن کردن روشنی بسیار کوشش کرده است و نار (آتش) را ذکر کرد که برای روشن کردن آن هیزم به کار است به همین جهت صحابه کرام و دیگر شاگردهای قرآن آماده شدند - (بِنُورِهِمْ) نار گفته نشد زیرا که توحید ، رسالت و قران نور رسول است با هجرت کردن نبی صل اللّه وعلیه وسلم این همه به مدینه منتقل شد - همچنین که در نار (آتش) دو صفت روشنی و سوختاندن وجود دارد روشنی رفت و سوختاندن آن باقی بماند -
[۱۸] بیان حال مشبه است یعنی این کافران و منافقین عنادیان اند حواس علمی آنها نابود شده است مطلوب این است که برای بیرون شدن از تاریکی ها هیچ اسبابی برای ایشان باقی نه مانده است گوشها چشمها و زبان ایشان برای حق حرکت نمیکنند - (لَا يَرْجِعُونَ) از گمراهی به هدایت برگشت نمیتوانند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>