تِلْكَ الرُّسُلُ ۱۰۲ اَلٌبَقَرَة
وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾ وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۸۱﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾
و اگر باشد (قرضداری) تنگدست پس مهلت دادن است الی آسانی و صدقه کردن آن مال بهتر است شما را اگر شما می دانید ﴿۲۸۰﴾
و بترسید از آن روز که باز گردانیده شوید در آن بسوی اللّه تعالی سپس تمام داده شود هر نفس را بدل آنچه عمل کرده است و ایشان ستم کرده نشوند ﴿۲۸۱﴾
ای کسانیکه ایمان آورده اید: وقتی که معامله می کنید به قرض دادن تا میعاد مقرر پس بنویسید آنرا ، و باید که بنویسد میان شما نویسنده بانصاف و انکار نکند نویسنده از آنکه نویسد چنانچه آموخته است اورا اللّه تعالی پس باید که او بنویسد و بیان کند کسیکه بر او قرض است و بترسد از اللّه تعالی که پروردگار اوست و کم نه کند از آن هیچ چیزی پس اگر باشد کسیکه بر ذمه وی قرض است بی عقل یا ناتوان یا نمیتواند که بیان کند پس بیان کند نایب او به انصاف و گواه گیرید دو مرد از خود تان پس اگر نباشد دو مرد پس یک مرد و دو زن از آن کسانیکه رضامند باشید از گواهی شان (ازسبب دینداری ایشان) اگر فراموش کند یکی پس یاد دهد یکی از آن دیگرش را و انکار نه کنند گواهان وقتی که خواسته شوند به گواهی و سستی مکنید از نوشتن آن اگر معامله کوچک باشد یا بزرگ باشد تا میعادش ، این (طریقه) زیاد بانصاف تر است نزد اللّه تعالی و خوب یاد دهندهٔ گواهی است و قریب تر است به اینکه شک نکنید مگر اگر باشد معامله تجارت فوری دست بدست میدهید درمیان خود پس نیست بر شما هیچ گناهی که ننویسید آنرا و گواه گیرید وقتیکه تجارت می کنید ،و باید که نقصان رسانده نشود به نویسنده و نه گواه و اگر بکنید چنین کاری پس هرآئينه این گناه بزرگ است به شما (چسپیده است) و بترسید از اللّه تعالی ، و می آموزد شما را اللّه تعالی واللّه تعالی به هر چیز داناست ﴿۲۸۲﴾
[۲۸۰] در این تعلیم اخلاق حسنه است یعنی اگر قرضدار غریب باشد پس مهلت بدهید تا آن که توان آن.را پیدا کند یا قرض را برایش معاف کنید این صدقه خواهد بود -
[۲۸۱]این تخویف اخروی است یعنی اگر می خواهید که اللّه تعالی در روز قیامت معامله اسان کند پس به قرضداران خویش در دنیا معامله آسان کنید -
[۲۸۲] این آیت مدائنی است - در این تقریباً بیست وپنج احکام فقهی است و این در تمام آیات آیت طویل است - مقصد این نوع معاملات کنید که از آن جنگ نه خیزد و همچنین مال را از طریقه حلال کمای کنید برای اینکه در راه اللّه تعالی خرچ کنید (إِذَا تَدَايَنْتُمْ) معامله دین (قرض) به سه نوع است اول قرض را به ربا گرفتن دوم سَلَم (که پیسه را بدستت بدهد و معامله تا مدت معین باشد) سوم به کسی قرض حسنه دادن در هردو اول تعین کردن اجل ضروری است (بِالْعَدْلِ) دراین اشاره است که کاتب مسلمان و عالم با دیانت به کار است (كَمَا عَلَّمَهُ) در این اشاره است که طریقه کتابت نیز احسان اللّه تعالی و علم شرعی است (سَفِيهًا) کم عقل که مال خود را بی جای خرچ می کند (أَوْ ضَعِيفًا) یعنی جسم آن ضعیف است (أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ) طاقت ندارد زیراکه گنگ است یا به زبان نمی فهمد (وَلِيُّهُ) مراد از این وکیل مختار ، ترجمان است (مِمَّنْ تَرْضَوْنَ) اشاره است به عدالت و تقویٰ گواهان (أَنْ تَضِلَّ) در زنها نقصان عقل است در حدیث نبی صل اللّه و علیه وسلم به این تصریح است و عقل کسی که کم باشد پس خطا شدن و فراموش شدن به آن زیاد می اید پس دورا در جای یک مرد قایم کرده است (وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا) اشاره است که اوامر این آیت واجب است در وقت پیداشدن خطر جنگ (وَلَا يُضَارَّ) معنی این است که نویسنده و گواه ازار نه دهند که اجرت زیاد می خواهند پس صیغه معلوم شد معنی دیگر این است که ضرر داده نمی شود که به زور بدون اجرت از آن کار می گیرد پس سیغه مجهول است -