انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾ وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾ وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾ وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾
بنگر چگونه دروغ گفتن بر خود و گم خواهد گشت از ایشان آنچه افتراء میکردند ﴿۲۴﴾
و بعضی از ایشان کسانی اند که گوش می نهند به تو ولی نمی دانند از سببی که آفریده ایم بر دل های ایشان پرده (از دانستن قرآن) و در گوش های ایشان سنگینی است و اگر ببینند هر گونه نشانه ایمان نمی آرند بر آن تا وقتیکه بیایند نزد تو (نزدیک) جدال میکنند با تو گویند کافران نیست این مگر افسانه های مردم پیشینیان ﴿۲۵﴾
و ایشان باز میدارند از آن و دور میشوند از آن و هلاک نمی کنند ایشان مگر خود را و ایشان نمی دانند ﴿۲۶﴾
و اگر ببینی ایشانرا وقتیکه ایستاده کرده شوند در برابر آتش پس گویند های افسوس است باز گردانیده شویم (به دنیا) و تکذیب نکنیم آیات پروردگار ما را و باشیم از جمله مومنان ﴿۲۷﴾
[۲۴] قصه های دروغین شرک که از خود ساخته بودند آنها از ایشان فراموش خواهد شد یا آن معبودانی که ایشان عبادت آنها را میکردند بجز از اللّه تعالی آنها از ایشان غایب خواهند شد -
[۲۵] این تنبیه است که به قرآن گوش می نهند ولی به اراده تکذیب و استهزاء پس به مقصد آن (که توحید است) نمی فهمند از سببی که به سبب زِد دلهای ایشان و گوش های ایشان و چشم های ایشان از حق بسته است - وبا بیان کننده قرآن جدال میکنند و به قرآن افسانه های دروغین پیشینیان میگویند (وَجَعَلْنَا) اشاره است که این بسته بودن حواس ایشان را اللّه تعالٰی کرده است پس کسی تبدیل کرده نمی تواند و برای آن جعل تکوینی (تقدیری) گفته می شود - (وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ) این اشاره به کوری از حق است که آفت چشم است همچنین در آیت (۵۷) سوره کهف نیز است (حَتَّى إِذَ) یعنی اول از دور گوش می نهد باز از سبب عناد نزدیک میگردند برای جدال کردن (يُجَادِلُونَكَ) مجادله به بحث لفظی و مناظره کردن گفته میشود (أَسَاطِيرُ) جمع اسطورة است به نوشته شده گفته میشود حالا نیز در باره قرآن گمان مشرکین است که این کتاب افسانه ها است همچنین بعضی میگویند که برای نزول آن افسانه های جدا جدا است پس این به آن افسانه ها خاص است به چیز دیگری چسپان شده نمی تواند -
[۲۶] این نیز تنبیه است عطف است بر ماقبل یک معنی آن آنست که مردم دیگر را از قرآن منع میکنند وخود ایشان دور دور میگردند معنی دیگر این است که از تکلیف دادن این پیغمبر مردم دیگر را منع میکنند ولی خود شان قبول ندارند چنانچه ابوطالب بود و اشعار آنرا شربینی و سمعانی وغیره نقل کرده اند -
[۲۷] این ترس آخرت است وذکر افسوس برای قرآن و توحید است (وَلَوْ تَرَى) جزا پنهان است (ضرور می بینی حال بد ایشانرا) (عَلَى النَّارِ) در لفظ علی اشاره است که ایستاده کردن آنها بسیار نزدیک به آتش است و (يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ) دراین تمنای بازگشت به دنیا است و این در آیات زیاد ذکر است الم سجده (۱۲) فاطر (۳۷) سوره موُمنون (۹۹) (وَلَا نُكَذِّبَ) با زبر با با تقدیر آن جواب تمنا است و همچنان لفظ نکون نیز است یعنی اذا نرد فلا نکذب (چون باز گردانیده شویم باز تکذیب نمی کنیم) -