وَإِذَا سَمِعُوا ۲۶۸ الأنعام

بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾ وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾ وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۳۱﴾

بلکه اشکار شد به ایشان آنچه را که پنهان میکردند پیش از این ، و اگر باز گردانیده شوند به دنیا پس البته رجوع میکنند بسوی آن کارهای که منع شده اند از آن و یقیناً ایشان البته دروغگویانند ﴿۲۸﴾
و میگویند نیست این زندگی مگر زندگانی ما نزدیک است (دنیوی) و نیستیم ما دوباره برانگیخته شدگان ﴿۲۹﴾
و اگر بینی چون ایستاده شوند به حضور پروردگار ایشان بگوید ایا نیست این (زندگی) حق ، گویند آری قسم به پروردگار ما ، گوید پس بچشید عذاب به سبب آنکه شما کفر میکردید ﴿۳۰﴾
بدرستیکه زیان کردند آنهای که تکذیب کردند ملاقات اللّه تعالٰی را تا چون بیاید بدیشان قیامت ناگهان گویند های افسوس است برای کوتاهی ما در باره قیامت وایشان بر میدارند بار گناهان خود را بر پشت های خود آگاه باشید بد چیزیست آنچه محموله را که بر می میدارند ﴿۳۱﴾

[۲۸] این به آیت پیش تعلق دارد که افسوس آنها از سبب یقین دل آنها نیست (بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ) معنی این است اشکار شد به ایشان شرک را که آنها پنهان میکردند پیش از این به این قول (واللّه ربنا ما کنا مشرکین) یعنی اشکار شد به گواهی اعضاء - معنی دیگر این است اشکار شد به پیروان آن (حق) را که پنهان میکردند کلان های باغی آنها پیش از این این قول زجاج است -
[۲۹] این تنبیه برای انکار بعثت است این علت برای کاذبون است - ضمیر هِیَ راجع است به حیاة معروفه -
[۳۰] دو آیات بعدی به این متعلق اند برای اثبات بعثت است با تخویف -
[۳۱] (السَّاعَةُ) به قیامت از سببی گفته میشود که در آن حساب زود میگردد - این نیز اثبات قیامت است با زجر و تخویف اخروی (بَغْتَةً) آنکه وقت مقرره آن معین نیست گرچه علامات آن معلوم باشد (يَا حَسْرَتَنَا) حسرت کردن به چیز فوت شده و سخت دردمند شدن و یا در حسرتنا بسیار مبالغه است به نسبت انا متحسر (فَرَّطْنَا فِيهَا) ضمیر به دنیا راجع است پس فِی ظرفیه است یا راجع است به ساعة و فی شانیه است (وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ) چون نسبت تفریط را ایشان به کلان های گمراه خود میکردند و میگفتند که گناه ما در گردن آنان است پس اللّه آن وهم ایشانرا رد کرد واین کنایه لزوم گناهان است بر آنها -