وَلَوْ أَنَّنَا ۳۱۹ الأعراف

وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۱۰﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۱۱﴾ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿۱۳﴾

و هرآئینه جاه دادیم شما را در زمین و آفریدیم برای شما در آنجا اسباب زندگانی اندکی شکر میکنید شما ﴿۱۰﴾
و یقیناً آفریدیم شما را باز صورت دادیم شمارا باز (این را نیز بشنوید) که گفته بودیم ملائک را که سر را پائین کنید برای تعظیم به آدم علیه السلام پس سجده کردن ایشان (به آن طریقه) مگر ابلیس نبود از سجده کنندگان ﴿۱۱﴾
فرمود اللّه تعالٰی چه چیز ترا خواند برای سجده نکردن وقتیکه حکم کردم به تو گفت او من بهتر هستم از او (از سببی که) آفریدی مرا از آتش و آفریدی او را از گِل ﴿۱۲﴾
فرمود اللّه تعالٰی پس پائین شو از اینجا پس نیست مناسب برای تو که تکبر کنی در اینجا پس بیرون شو به تحقیق تو از ذلیلانی ﴿۱۳﴾

[۱۰]این ترغیب برای تعمیل احکام اللّه تعالٰی است و در جمله آخری تنبیه است و این دلیل است که بغیر از زمین دیگر جاه سکونت شده نمیتواند -
[۱۱] از اینجا باب دوم است الی ایت (۳۶) در این واقعه آدم علیه السلام و ابلیس است برای رد شرک فعلی (که ایشان در طواف بر خویش لباس را حرام کرده بودند) و بار چهارم خطاب است به یا بنی آدم بار اول برای تذکیر نعمت بار دوم برای نجات یافتن از وسوسه های شیطان و رد است بر دلیل مشرکان بار سوم برای رد شرک فعلی و ذکر تحریمات الهیه بار چهارم برای نعمت رسالت - باز در این تفصیل ابتداء مکناکم است که در تمکین معنی عزت و احترام است و او به واقعه سجود اشکار است (خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ) در این قول اول اینست که خلق ماده آدم علیه السلام و باز ساختن صورت او است پس مراد از آن اَباکًمّ است (اسْجُدُوا) مراد از سجده سجده تحیه است برای اکرام آدم علیه السلام است به پائین کردن سر لیکن در امت ما این نیز ممنوع است تفصیل دیگر در سوره بقره گذشته است -
[۱۲] از این آیت اشکار گردید که از نص یعنی در مقابل حکم اشکار اللّه تعالٰی و رسول قیاس خویش را پیش کردن این کار را اول ابلیس کرده است چنین هر مشرک و مبتدع در مقابل نس قیاس پیش میکند این را قرطبی ذکر کرده است - و این دلیل را در این سوره ذکر کرد اشاره است که شرک فعلی کنندگان این گونه دلایل را پیش میکنند - و از این آیت اشکار گردید که ابلیس نیز به سجده کردن مامور بود (أَنَا خَيْرٌ) این تزکیه خود است و تکبر است ودر ضمن اعتراض بر حکم اللّه تعالٰی است (خَلَقْتَنِي) این علت است برای اناخیر ولی غلط است از سببی که در خاک و گِل از آتش فواید زیاد است (مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ) در این یک قول اینست که لا زاید است چنانچه در آیت (۷۵) سوره ص بدون لا است -
[۱۳] این آیت دلیل است که تکبر سبب ذلت است ودر این تذلیل اورا به سه طریقه ذکر کرد اول (فَاهْبِطْ) این هبوط به طریقه تذلیل است به طریقه مایکون لک ، و در هبوط آدم علیه السلام این قید نیست پس برای او برای تذلیل نیست دوم (اخْرُجْ) این لفظ بعد از اهباط برای تاکید ذلت است سوم (الصَّاغِرِينَ) اشاره است که در مقابله تکبر صغار می آید -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>