وَلَوْ أَنَّنَا ۳۲۰ الأعراف
قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴﴾ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۱۵﴾ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۶﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿۱۷﴾
گفت او مهلت ده مرا تا روزیکه آدمیان بر انگیخته شوند ﴿۱۴﴾
فرمود اللّه تعالٰی هرآئینه تو از مهلت داده شدگانی ﴿۱۵﴾
او گفت به سبب آنکه مرا محروم کردی (از رحم خود) البته بنشینم برای آدمیان براه راست تو (برای منع کردن) ﴿۱۶﴾
باز البته بیایم بسوی ایشان از پیش ایشان و از پس ایشان و از جانب راست ایشان و از جانب چپ ایشان و نمی یابی اکثر ایشان را صاحبان توحید ﴿۱۷﴾
[۱۵-۱۴] مهلت خواستن الٰی روز بعث برای آن بود که از مرگ نجات یابد - ولی اللّه تعالٰی او را فقط الٰی روز فنا مهلت داد مانند آیت (۳۸) سوره حجر و آیت (۸۱) سوره ص است و در آن وقت مردم دیگر نیز موجود میباشند از آن سبب منظرین فرمود -
[۱۶] این دلیل است که دشمن کلان صراط مستقیم ابلیس است (فَبِمَا) باء سببیه یا قسمیه است و ما اسفهامیه است و از (لَأَقْعُدَنَّ) کلام مستقل آغاز میگردد یا ما مصدریه است (أَغْوَيْتَنِي) به معنی انداختن غی (سرکشی) در دل است و به معنی اهلاک نیز می آید (لَأَقْعُدَنَّ) نشستن کنایه است از لزوم (لَهُمْ) به معنی لِاِضُلاَلِهِمُ وَ اِغُوَئِهِمُ است (صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ) که ابتداء آن از توحید است مانند که ابن کثیر ذکر کرده است -
[۱۷] مراد آنست که به هر طریقه ایشانرا گمراه میکنم یا مراد آنست که از آخرت منکر یا غافل میکنم واز کارهای نیک منع میکنم و ترغیب کار های بد میدهم - از مِن فَوقِهم نه گفته است اشاره است که از رحمت اللّه تعالٰی منع کرده نمیتواند و مِن تَحتَهِم نیز نگفته است که از زیر آمدن نمیشود (شَاكِرِينَ) قرطبی خازن و ابن کثیر گفته اند که مراد از آن موحدین اند - از سببی که ابلیس اول دشمنی را با توحید میکند واین قول ابلیس به طریقه ظن غالب است -