قَالَ الْمَلَأُ ۳۴۴ الأعراف

وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۹۰﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۱﴾ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۲﴾ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۹۳﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ﴿۹۴﴾ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹۵﴾

و گفتند آن اشراف که کافر بودند از قوم او اگر متابعت کنید شعیب علیه السلام را هرآئینه شما می شوید از زیانکاران ﴿۹۰﴾
پس گرفت ایشان را زلزله پس گردیدند بوقت صبح در ده خویش به روی آفتاده (مرده) ﴿۹۱﴾
آن کسانی که تکذیب کردن شعیب علیه السلام را گویا مقیم نبودند در آنجا آن کسانیکه تکذیب کردن شعیب علیه السلام را شدن ایشان زیان کار ﴿۹۲﴾
پس باز گشت از ایشان و گفت ای قوم من بدرستیکه رسانیدم به شما پیغام پروردگار خود را و خیر خواسته ام به شما پس چگونه اندوه خورم بر (هلاکت) قوم کافران ﴿۹۳﴾
و نه فرستادیم در دهی هیچ پیغامبری را (که ایشان انکار کردن) مگر گرفتیم اهل آن ده را به سختی مال و امراض تا بود که ایشان عاجزی کنند (به اللّه تعالٰی) ﴿۹۴﴾
باز تبدیل کردیم به جای سختی به خوشحالی تا آنکه بسیار شدند ایشان و گفتند هرآئینه رسیده بود پدران ما را ضررها و خوشی پس گرفتیم ایشان را ناگهان و ایشان خبر نداشتند ﴿۹۵﴾

[۹۰] و وقتیکه فشار آنها هیچ سودی نداد پس طریقه دیگری را اختیار کردند که او منع کردن مومنان از ایمان بود متابعت نبی را خسران گفتند این زعم باطل پرستان است -
[۹۱] عذاب دیگر آنها نیز صیحه است که در آیت (۹۴) سوره هود ذکر است این آیت مانند آیت (۷۸) است -
[۹۲] این در مقابله کفار است ایشان میگفتند که متابعت شعیب علیه السلام سبب خسران است - (الَّذِينَ كَذَّبُوا) مبتداء است و خبر آن مخذوف است یعنی فنوا (فناشدن) (يَغْنَوْا) این از غنی ماخوذ است (مقیم شدن در یک مکان به همراه عیش و عشرت) (كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ) این حصر به نسبت اتبعتم است یعنی حصر اضافی است -
[۹۳] این دلیل است که وقتیکه بر کافران و ظالمان عذاب و مرگ بیاید بر ایشان غم و تاسف به کار نیست چنانچه در آیت (۷۹) گذشت - فرق این است که آنجا رسالة مفرد بود و اینجا جمع است وجه اینست که شعیب علیه السلام در دعوت خود بسیار پیغامات را ذکر کرد (آسَى) به غمخوردن و همدری گفته میشود از (عَلَى قَوْمٍ) علی عذابهم مراد است پس اگر بر کفر آنها تاسف میکند جایز است چنانچه از دیگر نصوص اشکار میگردد -
[۹۴] این سه آیت به واقعات پیش تعلق دارد که به این اقوام امتحان مصیبت ها و باز از انعامات آمده بود اشاره است که اللّه تعالٰی هیچ معذرت ایشان را باقی نگذاشته است به هر طریقه برای ایشان سبب هدایت را ساخته بود وبه این ابتلاء بالنعم والنقم گفته میشود چنانچه در آیت (۴۲) سوره انعام است (إِلَّا أَخَذْنَا) پیش از این کذبوا پنهان است که دلیل بر آن قصه های گذشته است (بِالْبَأْسَاءِ) در سختی انسان اکثر به اللّه تعالٰی رجوع میکند و توبه میکند این را زیرا پیش کرد -
[۹۵] در این آیت ابتلاء باالنعم را ذکر میکند مراد از (الْحَسَنَةَ) وسعت اموال و صحت جسم هاست - (عَفَوْا) زیاد شدند ، عفو زیاد شدن را میگویند چنانچه در حدیث می آید واعفوا اللحی ، زیاد سازید ریش ها را - (وَقَالُوا قَدْ مَسَّ) یعنی ایشان میگفتند که این رفتار زمانه و انقلاب است که گاهی تکلیف می باشد و گاهی خوشی این به سبب گناه ها نیست این قسوة بزرگ (سخت شدن) دل است که هیچگاه به اللّه تعالٰی رجوع نمیکند این سبب عذاب است (بَغْتَةً) که روز تاریخ و مدت آن اشکار نباشد با وجود غفلت به این بَغْتَةً گفته میشود اگر چه علامات آمده باشند از آن عبرت نمیگیرند -