قَالَ الْمَلَأُ ۳۷۱ الأعراف

يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸۷﴾ قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۸۸﴾

سوال میکنند ترا از قیامت که چه وقت باشد آمدن او بگو جز این نیست که علم او خاص نزد پروردگار من است پدید نیارد اورا مگر در وقت آن اللّه تعالٰی سخن گران شده است در آسمانها و زمین نیاید به شما مگر ناگهان سوال میکنند تو را که گویا تو متجسس آن می باشی بگو جز این نیست که علم آن نزد اللّه تعالٰی است و لیکن بسی از مردمان نمیدانند ﴿۱۸۷﴾
بگو من اختیار ندارم برای خود نه هیچ نفعی و ضرری را مگر آنچه خواسته باشد اللّه تعالٰی (پس میکند) و اگر می دانستم غیب را هر آئینه بسیار جمع میکردم از منفعت و نمی رسید به من هیچ تکلیف نیستم من مگر بیم دهنده و مژده دهنده برای قومی که ایمان دارند ﴿۱۸۸﴾

[۱۸۷] این تنبیه هشتم است در باره انکار از قیامت و این علت سرکشی آنها است که در آیت پیش ذکر شد (يَسْأَلُونَكَ) این سوال به طریقه استهزاء است و (السَّاعَةِ) به قیامت گفته میشود اول از این وجه که ناگهان واقع میشود دوم از وجه این که فیصله حساب میگردد در یک ساعت - سوم از سبب اینکه باوجود دراز بودن آن نزد اللّه تعالٰی مانند یک ساعت است (عِنْدَ رَبِّي) یعنی علم وقت ساعت را اللّه تعالٰی نزد خویش خاص کرده است برای هیچکسی این علم را نداده است (لِوَقْتِهَا) لام به معنی فی است مراد از (بَغْتَةً) غفلت مردم است یعنی مردم در کارهای خود مشغول و غافل میباشند اگر چه علامات آن آمده میباشد - در این آیت سوال دو بار ذکر است - فرق در این دو آنست که سوال اولی در باره وقت قیامت است و سوال دوم در باره حقیقت و تفصیل قیامت است (ثَقُلَتْ) یک معنی آنست که هیبت آن زیاد است در اهل آسمانها و در اهل زمین دیگر معنی آنست که علم آن پنهان است بر اهل آسمانها و اهل زمین علم کدام چیز که پنهان باشد گران میباشد بر نفس (حَفِيٌّ) به تلاش کننده گفته میشود و همچنین به عالم مراد آنست که ایشان به تو گمان میکنند که تو به قیامت عالم هستی زیرا از تو سوال میکنند -
[۱۸۸] این زیادتی بر جواب سوال پیش است که من برای خود اختیار نفع و ضرر را ندارم پس علم قیامت را چگونه خواهم داشت در این آیت رد شرک فی التصرف و شرک فی العلم هردو از پیغمبران است - (إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ) به این استثناء منقطع گفته میشود معنی اینست که هرچه اللّه تعالٰی بخواهد میشود وجه اولی اینست که این استثناء در آیت (۲۱) نیست و استثناء متصل لازماً ذکر میگردد وجه دیگر اینکه مشیت اللّه تعالٰی غیر از نفع و ضرر است (وَلَوْ كُنْتُ) لَو در عربی برای نفی استعمال میگردد یعنی من به غیب نمی دانم زیرا برای من تکالیف رسیده است در حاصل کردن خیر (وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ) این جمله حال است به طریقه قید برای ماقبل یعنی اگر علم غیب میبود التبه من بدون تکلیف بسیار خیر حاصل میکردم لیکن نبی صل اللّه وعلیه وسلم بسیار تکالیف را گذرانده است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>