يَعْتَذِرُونَ ۴۴۵ التوبة
وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۱۸﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿۱۱۹﴾ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۰﴾
و (قبول توبه کرد) از آن سه نفری که به تاخیر کرده شده بود معامله ایشان تا وقتیکه تنگ شد بر ایشان زمین با وجود فراخی آن و تنگ شده بر ایشان دلهای ایشان ویقین کردند که نیست جای پناهگاه از غضب اللّه تعالٰی مگر بسوی او است باز توفیق توبه داد برای ایشان تا توبه کنند بیشک اللّه تعالٰی است قبول کننده توبه مهربان ﴿ ۱۱۸ ﴾
ائ مومنان بترسید از اللّه تعالٰی و باشید با راستگویان ﴿ ۱۱۹ ﴾
نیست سزاوار برای اهل مدینه و آنهای را که گرداگرد ایشانند از بادیه نشینان که پس بمانند از همراهی رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم و باید که پسند نه کنند نفس خود را از نفس او این حکم به این سبب است که نمیرسد به ایشان تشنگی و نه خستگی و نه گرسنگی در راه اللّه تعالٰی و نمی گردند در یک راه که به خشم می آرد کافران را و حاصل نمیکنند از دشمن کدام چیزی را مگر نوشته میشود برای ایشان به سبب آن عمل نیک بیشک اللّه تعالٰی ضایع نمیکند اجر نیکوکاران را ﴿ ۱۲۰ ﴾
[۱۱۸] در این آیت مژده قبول توبه آن سه کسان است که در آیت (۱۰۶) گذشته ذکر است (خُلِّفُوا) از کعب رضی اللّه عنه روایت است که مراد ازآن به تاخیر انداختن حکم ایشان است ماندن از جهاد مراد نیست زیرا آن صفت منافقین است (ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ) به این سبب که صحابه کرام با ایشان معامله را ترک کرده بودند و به ایشان به حکم نبی صل اللّه وعلیه وسلم سخن نمیگفتند (وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ) این از این سبب که چون رفقآء با ایشان روبرو میشدند سخنان سخت برای ایشان میگفتند دیگر آنکه بر ایشان در دلهای ایشان بسیار غم و فکر آمده بود - از ابوبکر وراق روایت است که علامت توبة نصوح آنست که از سبب گناه بر انسان همچنین حالت بیاید (حَتَّى إِذَا) این غایه خُلِّفُوا است و ثم تاب عطف است بر اذا ضاقت -
[۱۱۹] این ترغیب به جهاد است و منع است از ماندن از جهاد پس از ذکر بازماندگان ، و ترغیب است به رفاقت مجاهدین و مردمان راستین - و در این آیت دو امر است در اول اصلاح نفس انفرادی به تقوی مراد است و در دوم اصلاح اجتماعی مراد است یعنی رفاقت صادقین را اختیار کردن -
[۱۲۰] در این آیت ترغیب به جهاد است یکی به این طریقه که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم جهاد میکند و بر نفس خود تکلیف میگذراند پس چرا شما نمی کنید و چرا برای خود تکلیف نمی دهید دیگر این است که در جهاد تکلیف گذراندن سبب اجر است (وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا) مطلب آنست که وقتیکه مومنان مجاهدین در زمین میگردند و کافران ایشان را میبینند و خشمگین میگردند این نیز اجر است (وَلَا يَنَالُونَ) مراد این است که کافران را قتل کردن یا ایشان را شکست دادن یا از ایشان غنیمت را حاصل کردن این همه اجر است (أَنْ يَتَخَلَّفُوا) ازحکم او یا در رفاقت او مخالفت کردن از جهاد (بِأَنْفُسِهِمْ) یعنی نبی کریم صل اللّه وعلیه وسلم بسیار مصیبت ها و تکالیف جسمی در جهاد بر خود میگذراند شما از او بهتر نیستید پس شما مصیبت های جهاد را بگذرانید -