يَعْتَذِرُونَ ۴۵۱ يونس

هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵﴾ إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ ﴿۶﴾ إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾ أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸﴾

خاص اللّه تعالٰی آن ذاتیست که گردانید آفتاب را بسیار روشن و مهتاب را اندک روشن و معین کرد برای هرکدام منزل ها را تا بدانید شمار سالها و حساب را (از ماها و روزها) نیافریده است اللّه تعالٰی این را مگر برای اشکار کردن حق به تفصیل بیان میکند دلایل را برای قومی که میدانند ﴿ ۵ ﴾
هرآئینه در آمد و رفت شب و روز و در آنچه آفریده است اللّه تعالٰی در آسمانها و زمین دلایل است برای قومی که از اللّه تعالٰی میترسند ﴿ ۶ ﴾
هرآئینه آنهای که عقیده ندارند ملاقات ما را و راضی شده اند به زندگانی دنیا و خوشنود میشوند به زندگانی دنیا و آنهای که ایشان از نشانهای ما بی پرواه اند ﴿ ۷ ﴾
این کسان جای ایشان آتش است به سبب آن اعمال که میکنند ﴿ ۸ ﴾

[۵] این دلیل عقلی دوم برای توحید است یک کیفیت خاصه روشنی است که به اصل این کیفیت نور گفته میشود و اگر این کیفیت کامل و قوی باشد به آن ضیاء گفته میشود (وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ) مراد از آن منازل آفتاب و مهتاب هر دو است و قول دوم پسندیده است به قرینه آیت (۳۹) سوره یس و با این منازل قمر روزها و ماهای شرعی معلوم میگردد و آن بیست و هشت است و مراد از منازل جاه های طلوع و غروب آن است (عَدَدَ السِّنِينَ) یعنی وقت شروع و ختم سال (وَالْحِسَابَ) مراد از آن حساب ماها و روز است (مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ) مراد از حق ظاهر کردن مسئله توحید و دلیل بر قدرت و علم اللّه تعالٰی است ، و چنین تفسیر خازن نوشته است پس این آیت دلیل بر این است که حدیث لولاک چنانکه در زبان های مردم مشهور است معنی آن نیز صحیح نیست مانند که الفاظ آن را محدثین رد کرده است الفواید لمجموعة صفحه (۳۲۶) کشف الخفاء صفحه (۱۴۶) هردو از صنعانی نقل کرده است که این حدیث موضوعی است هان اگر این معنی کرده شود اگر نمی بود فرستادن تو برای اظهار مسئله توحید پس تا کدام وجه صحت دارد از لحاظ معنی لیکن این توجیه بسیار بعید است -
[۶] این دلیل عقلی سوم است (اخْتِلَافِ اللَّيْلِ) یکی بعد دیگری آمدن و همین گونه تبدیل شدن رنگهای انها (لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ) مراد از آن اهل توحید اند زیرا کسیکه شرک میکند او از این مخلوقات دلیل نمیگیرد -
[۷] در این آیت تنبیه به منکرین است و چهار صفات ایشان را ذکر کرده است (لَا يَرْجُونَ) به معنی ترس و به معنی امید و به معنی عقیده است در اینجا معنی اخیر مراد است (وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا) معنی آنست که راضی شده اند به زندگی دنیا در عوض آخرت پس عمل میکنند برای دنیا (وَاطْمَأَنُّوا بِهَا) اطمینان به دنیا حاصل نمیگردد پس مراد از آن خوشنودی و در محبت آن پخته شدن است (غَافِلُونَ) غفلت به معنی جهل و سادگی مراد نیست بلکه بی پرواهی و اعراض کردن مراد است و مراد از آیات دلایل توحید یا قرآن است -
[۸] این ترس اخروی برای منکرین است و این خبر اِنَّ است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>