يَعْتَذِرُونَ ۴۸۲ يونس

فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۱۰۲﴾ ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۴﴾ وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۵﴾

پس انتظار نمیکشند مگر مانند واقعاتی آن کسانی که گذشته اند پیش از ایشان بگو پس انتظار بکشید هرآئینه من با شمایم از منتظران ﴿ ۱۰۲ ﴾
باز بشنوید نجات داده ایم پیغمبران خود را و آنهای را که ایمان آوردند همچنین بر ماست که نجات دهیم مومنان را ﴿ ۱۰۳ ﴾
بگو ائ مردمان اگر هستید در شک از دین من پس نمی پرستم آنهای را که شما می پرستید بجز از اللّه تعالٰی و لیکن خاص عبادت میکنم اللّه تعالٰی را (او اللّه تعالٰی را) که میمیراند شما را و حکم شده است مرا که باشم از گروه مومنان ﴿ ۱۰۴ ﴾
(و گفته شده است به من) و آنکه راست کن جسم خود را برای دین که ثابت باشی بر توحید ومباش از گروه مشرکان ﴿ ۱۰۵ ﴾

[۱۰۲] در این آیت ترس عذاب دنیوی برای منکرین است مراد از (أَيَّامِ) واقعات عذاب قوم های پیش است زیرا که اطلاق ایام به واقعات عذاب میگردد و همچنین بر انعامات نیز اطلاق میگردد -
[۱۰۳] در این آیت مژده به مومنان با نجات است - (ثُمَّ) در این آیت برای تعقیب ذکر است و این صرف برای عطف است و معطوف علیه مخذوف است فنهلک المکذبین و ننجی آه - و این فعل مضارع به معنی ماضی است به قرینه خلوا من قبلهم (حَقًّا عَلَيْنَا) حق دو نوع است یکی حق تفضلی است یعنی از سبب وعده اللّه تعالٰی بر خود لازم کرده است - دوم حق ایجابی استحقاقی است این دوم بر اللّه تعالٰی نیست زیرا اللّه تعالٰی فعال لمایرید است و قادر بر هر چیز است پس بر آن حق واجبه هیچ کس نیست و از این وجه سوال بحق فلان منع است اگر از حق مراد معنی دوم شود پس آن بر اللّه تعالٰی نیست و اگر معنی اول شود پس آن موهم است وهم معنی دوم را پیدا میکند و هیچ حدیث صحیح در آن نیست (حَقًّا عَلَيْنَا) مراد از آن حق تفضلی است حق واجبه مراد نیست زیرا که بر اللّه تعالٰی کدام چیزی واجب شده نمی تواند -
[۱۰۴] در این آیت حکم است به پیغمبر برای بیان تفصیلی توحید و در این آیت رد بر شرک فی العبادات است حاصل آنست اگر مردم در دین اسلام شک میکنند پس برای ایشان بیان کن اصل مسئله را که توحید است - زیرا که فرق دین اسلام به ادیان دیگر با مسئله توحید است -
فایده: شک میگویند مساوی شدن دو طرف را پس این لفظ را از سببیع ذکر کرد که عبادات فرعی و اکثر معاملات مشرکین و مومنان یکسان بود - پس شک آمد که در میان ایشان چه فرقی است پس در این آیت آن فرق را با توحید بیان کرد - پیش از فلا اعبد جزاء آن پنهان است یعنی فاستمعوالا زالة الشًک (گوش نهید برای زائل کردن شک) (الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ) با ذکر وفات اشاره است به حیات سابقه و تربیت الی زمان مرگ - که آن دلیل است برای قدرت اللّه تعالٰی و تخصیص وفات را از این سبب کرد که در آن خوف بیشتر است (وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ) عبادت عمل ظاهر است و ایمان عمل باطنی است و اشاره است که با عمل ایمان شرط است -
[۱۰۵] در ابتداء این آیت لفظ قیل مراد است (وَجْهَكَ) ذکر روی است و مراد از آن همه نفس و همه اعمال است در آیت پیش ذکر توحید است و در این آیت بر آن امر استقامت و اجتناب از شرک را ذکر میکند - (الْمُشْرِكِينَ) یعنی با جماعت مشرکین هیچ نوع تعلق نگه مدار -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>