وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۴۸۷ هود

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸﴾

و نیست هیچ جنبنده در زمین مگر روزیش بر عهده اللّه تعالٰی است و میداند اللّه تعالٰی جای آرام ایشان را و به جای امانت ایشان همه اینها در کتاب روشن است ﴿۶﴾
و خاص اللّه تعالٰی او ذاتیست که آفرید آسمانها و زمین را در به مقدار شش روز و بود عرش اللّه تعالٰی بر آب تا که بیازماید شما را که کدام یکی از شما نیکو است از جهت عمل واگر بگوئی که هرآئینه شما برانگیخته میشوید بعد از مرگ هرآئینه گویند آنان که کافر شدند نیست این سخن مگر جادوی ظاهر ﴿۷﴾
اگر تاخیر کنیم از ایشان عذاب را (دنیا را) تا مدت شمرده شده هرآئینه میگویند چه چیز باز میدارد عذاب را اگاه باش روزیکه بیاید به ایشان نباشد بازداشته شده از ایشان و فراگیرد ایشانرا آنچه به آن استهزاء میکردند ﴿۸﴾

[۶] در این جز دوم دعوی دوم است - یعنی کارساز و ذمه وار روزی صرف اللّه تعالٰی است تفسیر مُسْتَقَرَّ و مُسْتَوْدَعَ در سوره انعام گذشته است (كِتَابٍ مُبِينٍ) مراد از آن لوح محفوظ است و این کتاب تقدیر نیز است - این دلیل است به تقدیر مطلق (دَابَّةٍ) در اصل لغت به همه آن چیز گفته میشود که در زمین میگردد و در عرف به چهارپایان گفته میشود و به خصوص به اسپ گفته میشود در اینجا معنی عام مراد است که در آن انسانها نیز داخل است (عَلَى اللَّهِ) این وجوب تفضلی است ایجابی نیست یعنی اللّه تعالٰی بر خود ذمه داری را نهاده است -
[۷] در حصه اول این آیت ذکر تصرف و خالقیت اللّه تعالٰی است متعلق به آیت پیش است که خالق نیز اللّه تعالٰی است چنانچه رازق است و در حصه دوم تنبیه است بر انکار بعث بعدالموت زیرا که حصه اول سوره بر قدرت عظیم اللّه تعالی دلالت میکند پس بر بعث بعدالموت نیز قادر است و انکار کننده آن مستحق تنبیه بزرگی است (وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ) حدیث بخاری بر این دلالت میکند که پیش از آفریدن آسمانها و زمین اللّه تعالٰی عرش را آفریده بود و عرش اللّه تعالٰی بالای آب بود - بعد از آن آسمانها و زمین را آفرید - و بر ظاهر آن ایمان داشتن لازم است تاویل آن اینکه معنی آن این است که پادشاهی او بر همه موجودات است و کان زاید است این قول معتزله و از بعضی متصوفه است و باطل است (أَحْسَنُ عَمَلًا) از فضیل بن عیاض نقل است که احسن عمل آنست که در آن اخلاص باشد یعنی از شرک وریا پاک باشد - و او به طریقه سنت باشد واگر از این هردو یک جز کم باشد عمل نیکو به آن گفته نمیشود و همچنین در آیت (۹) سوره تعالٰی و در آیت (۳) سوره ملک ذکر است (لِيَبْلُوَكُمْ) مراد از بلاء حقیقت را نشان دادن است یعنی در دنیا هر کس فکر میکند که عمل من نیکو است لیکن اللّه تعالٰی حقیقت آنرا در روز قیامت نشان خواهد داد لیکن حقیقت هر چیز در نزد انسانها به امتحان اشکار میگردد از این سبب به آن ابتلاء گفته میشود - و جای ابتلاء دنیا است از این سبب لیبلوا متعلق است به خلق (سِحْرٌ مُبِينٌ) در اینجا به معنی دروغ و باطل است چنانچه قاموس نوشته است معنی جادو در اینجا درست نمیگردد از سببی که هذا اشاره به بعث البعد الموت است -
[۸] در این تنبیه دیگر به منکرین است و ترساندن به عذاب دنیوی است (أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ) أُمَّةٍ در قرآن معنی بسیار دارد چنانچه در تفسیر سوره بقره ذکر است در اینجا به معنی مدد است (مَا يَحْبِسُهُ) این به طریقه استهزاء است (مَصْرُوفًا) یعنی اللّه تعالٰی می آورد و توان هیچ کسی نمیرسد که آن عذاب را طرف دیگری بگرداند (يَسْتَهْزِئُونَ) مضاف خذف است یعنی وبال و در (مَا كَانُوا) ما مصدریه است (وبال استهزائهم) یا ما به معنی عذاب است و یهستزءون به معنی یستعجلون است یعنی آن عذابی که ایشان به عجلت میخواستند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>