ls
وَمَا أُبَرِّئُ ۵۵۳ يوسف
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۹۸﴾ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿۹۹﴾ وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۱۰۰﴾
گفت زود باشد که آمرزش خواهم برای شما از پروردگار خود هرآئينه او آمرزنده مهربان است ﴿ ۹۸ ﴾
پس چون در آمدند بر یوسف علیه السلام جدا کرد بسوی خود پدر و مادر خود را و گفت درآئید به مصر انشاءاللّه که در ایمن باشید ﴿ ۹۹ ﴾
و برداشت پدر و مادر خود را برتخت و خم شدند همه برای او و گفت ائ پدر من اینست تعبیر خواب من پیش از این هرآئينه گردانید (خواب مرا) پروردگار من راست و بدرستیکه احسان کرده است به من چون بیرون آورد مرا از زندان و آورد شما را از بادیه بعد از آنکه فساد افگند شیطان میان من و میان برادران من هرآئينه پروردگار من نیک تدبیر میکند کاری را که بخواهد هرآئينه اوست دانا با حکمت ﴿ ۱۰۰ ﴾
[۹۸] قول برگرزیده اینست و از امام شعبی نقل است که یعقوب علیه السلام دعا را برای این به تعویق انداخت که از یوسف علیه السلام در باره آن مشوره بخواهد زیرا که اینها بر او ظلم کرده بودند پس مربوط به اوست که عفو میکند یا نمی کند از سببی که یعقوب علیه السلام از عفو کردن او (یوسف علیه السلام) اگاه نبود -
[۹۹] از این آیت الی آیت (۱۰۱) مقام دوازدهم است در این مقام ذکر میگردد ملاقات یعقوب علیه السلام و از همه اهل با یوسف علیه السلام - و بشارت داده میشود به همه ایشان با ایمن بودن - و راستی شدن خواب به سجده کردن همه به یوسف علیه السلام باز اختتام این واقعه با دعا یوسف علیه السلام - در این آیت (۹۹) مراد از أَبَوَيْهِ پدر و مادر او است و هیچ دلیل صحیح نیست برآن قول مفسرین که مادر او وفات کرده بود و این خاله او بود - چون یعقوب علیه السلام با همراه اهل و عیال خود طرف مصر روان شد پس یوسف علیه السلام برای استقبال آنها از حدود مصر بیرون رفت و در آنجا برای استراحت آنها یک مجلس ساخت - چون رسیدند پدر و مادر خود را با همراه خود در مجلس خاص نشاند و بعد از این برای ایشان گفت که (ادْخُلُوا مِصْرَ) و (إِنْ شَاءَ اللَّهُ) متعلق است به لفظ آمِنِينَ یا اینکه مراد از لفظ دخلوا مراد از داخل شدن به مصر است و (ادْخُلُوا ) به معنی اُسٌکُنُوا است -
[۱۰۰] مراد از عرش تخت پادشاه است که او را به یوسف علیه السلام داده بود (وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا) در این قول برگزیده اینست که این سجده برای سلام بود و به طریقه سر خم کردن و دست ها را پیوست کردن بود - و این در امت های پیش به طریقه اکرام در وقت اکرام جایز بود - و در امت ما منسوخ شده است چنانچه ابن کثیر ، قرطبی و خازن نوشته اند به دلیل حدیث صحیح که از انس رضی اللّه عنه نقل است که ما از رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم پرسیدیم که ما در هنگام ملاقات برای یکی دیگری سر خم کرده میتوانیم رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم فرمود (لا) این حدیث در مشکوٰة المصابیح در صفحه ۲۸۳ موجود است و (خَرُّوا) در این آیت به معنی صَارُوٌا است معنی اینست که شدند ایشان برای او سرخم کننده - قول دوم اینست که سجده را برای اللّه تعالٰی کردند از سبب یوسف علیه السلام و این سجده شکر بود و یوسف علیه السلام به منزله قبله بود - و سجده پدر و مادر نیز به حکم اللّه تعالٰی بود پس اعتراض نیست - باز یوسف علیه السلام برای دفع کردن تکبر و تهمت فرمود (هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ) و تفصیل احسانات اللّه تعالٰی را کرد برای اظهار کردن عجز خوپ (لَطِيفٌ) دو معنی دارد یکی اینکه احسان کننده است بر بندگان خود به طریقه که بنده گمان آنرا نیز نمی کند و معنی دوم است که عالم است بر چیزهای باریک - و یوسف علیه السلام در این احسانات بیرون شدن از چاه را ذکر نکرده است برای اینکه برادران از آن شرمنده نشوند بعد از عفو کردن -