ls
وَمَا أُبَرِّئُ ۵۷۰ الرعد
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۳﴾
آیا پس او ذاتی که تدبیر میکند با هر نفسی به آنچه عمل کرده است و مقرر کرده اند برای اللّه تعالٰی شریکان بگو نشان دهید کمال ایشانرا آیا خبرمیدهید اللّه تعالٰی را به آنچه نمی داند در زمین یا به سخن سرسری بلکه آراسته شده است برای کافران اعمال بد ایشان و باز داشته شده اند از راه راست و هرکه را اللّه تعالٰی گمراه کند پس نیست او را هیچ راه نماینده ﴿ ۳۳ ﴾
[۳۳] از این آیت الی آیت (۳۷) باب پنجم است در این باب دلیل عقلی سیزدهم است و تنبیه برای مشرکین در آیت (۳۳) است ، باز در آیت (۳۴) تخویف است ، باز در آیت (۳۵) بشارت است ، باز در آیت (۳۶)دلیل نقلی با اهل کتاب از دلیل وحی است ، باز در آیت (۳۷) ترغیب به قرآن است - در این آیت اولاً دلیل عقلی است باز تنبیه به مشرکین است (قَائِمٌ) مراد از این تدبیر کننده کارهای مردم یا به معنی عالم (اگاه از کارهای مردمان) است و جواب آن حذف است یعنی کمن هولیس کذالک (سَمُّوهُمْ) مراد از آن بیان کردن صفات و کمالاتی است که با آنها مستحق الوهیت میگردد (بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ) معنی اینست که به اللّه تعالٰی شریک خودش در این زمین معلوم نیست و شما برایش خبر میدهید که فلان شریک توست و عدم علم کنایه از عدم وجود است (فِي الْأَرْضِ) تخصیص را از سببی کرد که اینجا رد بر کسانی است که در زمین برای اللّه تعالٰی شریک میسازند و در آیت (۲۸) سوره یونس رد برهمه مشرکین است از این سبب در آنجا ذکر هر دو یعنی آسمانها و زمین را کرده است (أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ) بظاهر به معنی سرسری است یعنی که بر حقیقت بنا نباشد و دلیل آن نیز نباشد و او باطل است (مَكْرُهُمْ) مراد از آن عمل های مشرکانه اند (وَصُدُّوا) این عطف مسبب بر سبب است -