وَمَا أُبَرِّئُ ۵۷۹ إبراهيم

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾ وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۱۲﴾ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ ﴿۱۳﴾ وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ ﴿۱۴﴾

گفتند با ایشان رسولان ایشان نیستیم ما مگر بشر مانند شما و لیکن اللّه تعالٰی احسان میکند بر هر که خواهد از بندگان خود و نیست توان ما را که بیاریم به شما معجزه ای بجز از اذن اللّه تعالٰی و خاص بر اللّه تعالٰی باید توکل کنند مومنان ﴿ ۱۱ ﴾
و چه عذریست ما را که توکل نکنیم به اللّه تعالٰی و حال آنکه نشان داده است به ما راه های ما را و البته صبر خواهیم کرد بر تکالیفی که میرسانید بر ما و خاص بر اللّه تعالٰی توکل کنند توکل کنندگان ﴿ ۱۲ ﴾
و گفتند مشرکان رسولان خویش را البته شما را اخراج کنیم از سررزمین خود یا باز آئید در دین ما پس وحی فرستاد بسوی ایشان پروردگار ایشان البته هلاک خواهیم کرد ظالمان را ﴿ ۱۳ ﴾
و هرآئينه ساکن خواهیم ساخت شما را در زمین بعد از آنها این وعده برای کسانی است که میترسد از استادن بحضور من و بترسد از عذاب من ﴿ ۱۴ ﴾

[۱۱] در این ذکر کرده است جواب های انبیاء علیه السلام را برای اقوام خود این جواب اعتراض اول و سوم ایشان است خلاصه جواب اول اینست که در بین بشریت و رسالت (که احسان اللّه تعالٰی است) منافات نیست و مقصد جواب سوم اینست که در معجزات اختیار و قدرت انبیاء نمی باشد - و اعتراض سومی حاجت به جواب ندارد که انبیاء در حقیقت از راه پدران گمراه منع میکردند و در جمله آخری تعلیم برای مومنان است برای توکل کردن در وقت مقابله با دشمنان و چنین درآیت (۱۶۰) سوره العمران نیز است -
[۱۲] در این آیت ذکر توکل و صبر انبیاء است و این ذریعه نجات و کامیابی است و این جواب سوال مشرکان است که ایشان میگفتند که بر معبودان ما چرا توکل نمی کنید پس جواب ایشان را داد و همچنین در این جمله علت است از جمله پیش که وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (وَقَدْ هَدَانَا) مراد اینست که راه کامیابی دنیا و آخرت را اللّه تعالٰی نشان داده است پس توکل نیز بر او خاص است زیرا که در توکل کردن معنی یقین است و به هدایت یقین حاصل میگردد (وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا) این خطاب به مشرکین است اشاره است که مشرکین همیشه به موحدین اذیٰ میدادند (فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ) مومن چون بر اللّه تعالٰی خاص توکل کند صفت او متوکل میشود از این سبب در آیت اولی مومنون و در دوم متوکلون ذکر کرد -
[۱۳] در این آیت ذکر جبر کافران بر رسولان است که بر دین ما برگردید یا از سر زمین ما بیرون روید چنانچه در آیت (۸۸) سوره اعراف است و معنی عود در تفسیر سوره اعراف ذکر شده است - و باز تسلیت دادن است از جانب اللّه تعالٰی پیغمبران را به هلاک کردن ظالمان -
[۱۴] در این تسلیت دوم برای انبیاء است خصوصاً برای انبیاء و عموماً برای همه حق پرستان و مثال این در آیت های (۱۰۳ - ۱۰۴) سوره بنی اسرائيل می آید (ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ) در این عمومیت این وعده برای هر موحد ذکر است (مَقَامِي) به معنی مصدر است و اضافت به فاعل است پس مراد از آن قیام اللّه تعالٰی به طریقه علم و قدرت است چنانچه در آیت (۳۳) سوره رعد است پس مراد از خاف یقین و علم است یا اضافت به مفعول است یعنی قیام بنده در حضور اللّه تعالٰی در روز قیامت چنانچه در آیت (۶) سوره مطففین است - و خوف به معنی خودش است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>