لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿۴۴﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾ لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿۵۰﴾ وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿۵۱﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾
او را هفت در است هر دری را برای ایشان حصه ای است مقرر کرده شده ﴿ ۴۴ ﴾
هرآئینه پرهیزگاران در باغها و چینه ها باشند ﴿ ۴۵ ﴾
(گفته میشود) داخل شوید به این به سلامتی بدون غم خواهید بود ﴿ ۴۶ ﴾
و بیرون کنیم آنچه در سینه های ایشان خفگی بود - برادران باشند (استراحت میکنند) بالای تخت ها به یکدیگر روبرو میباشند ﴿ ۴۷ ﴾
نمیرسد ایشانرا در آنجا خسته گی و نه ایشان از آنجا بیرون کرده شوند ﴿ ۴۸ ﴾
خبر ده بندگان مرا که هرآئينه من آمرزنده مهربانم ﴿ ۴۹ ﴾
و هرآئينه عذاب من همان عذاب درد دهنده است ﴿ ۵۰ ﴾
و خبر ده ایشانرا از مهمانان ابراهیم علیه السلام ﴿ ۵۱ ﴾
چون در آمدند بر او پس گفتند سلام است گفت او هرآئينه ما از شما ترسانیم ﴿ ۵۲ ﴾
[از ۴۵ الی ۴۸] در آیت بشارت است برای کسانیکه خود را از پیروی ابلیس نجات داده اند و در این بشارت ده امور ذکر است (بِسَلَامٍ) سلام ها از جانب اللّه تعالٰی و ملائيک می باشند بر ایشان در وقت داخل شدن (آمِنِينَ) در همه عمر به امن می باشند از هر ترس و از ترس کشیدن از جنت و از به پایان یافتن لذت ها و از فنا و از مرگ (غِلٍّ) مراد از این آن خفگی است که بدون اختیار در دل انسانها پیدا میشود از سبب تفاوت مرتبه ها -
[۵۰-۴۹] چون پیش تخویف و بشارت گذشت در این دو آیت تتمه آنهاست به ترتیب لف و نشر غیر مرتب و در این تنبیه است که ایمان در میان رجاء و خوف میباشد یعنی در آیت اولی رجاء و در آیت دوم خوف است -
[۵۱] از این آیت الی اخیر سوره باب سوم است در این اول قصه مهمانان ابراهیم علیه السلام است که تمهید برای واقعه لوط علیه السلام است باز ذکر نزول عذاب الٰهی بر سه قوم گذشته است ، که قوم های لوط علیه السلام و صالح علیه السلام و شعیب علیه السلام بودند - و این سه را از سببی خاص ذکر کرد که قوم لوط علیه السلام و شعیب علیه السلام در راه حجاز واقع بودند و قوم صالح علیه السلام نیز به ایشان نزدیک بودند و باز عذاب مقتسمین را در آیت (۹۰) ذکر کرده است ، و عذاب مستهزئين را در آیت (۹۵) ذکر کرده است ، و باز ذکر کرده است تسلیت را برای نبی صل اللّه وعلیه وسلم و تشجیع بر بیان تبلیغ به بیان کردن ده آداب آن - و اختتام سوره با دعوت توحید است از این آیت (۵۱) الی آیت (۶۰) واقعه مهمانان ابراهیم علیه السلام است ربط این ماقبل اینست که در واقعه ابراهیم علیه السلام و قصه های که می آیند برای مومنان بشارت است به اهلاک مجرمان و تخویف برای مجرمان است پس اولی با آیت (۴۹) و دومی با آیت (۵۰) متعلق شد - و در تقدیم کردن این قصه یک حکمت اینست که این مهمانان ملائيک برای هلاک کردن قوم لوط علیه السلام آمده بودند -و حکمت دوم اینست که به هلاک کردن قوم لوط علیه السلام به ابراهیم علیه السلام خفگی می رسید برای زایل کردن این ملائيک اول به ابراهیم علیه السلام آمدند و بشارت برای ایشان دادند - و در این آیت اطلاق ضیف (مهمانان) به ملائيک از سببی شده است که ابراهیم علیه السلام بر ایشان گمان مهمانان را کرده بود -
[۵۲] در این اختصار کرده شده است از سببی که جواب سلام را اینجا ذکر نکرده است هان در آیت (۶۹) سوره هود و در آیت (۲۵) سوره ذاریات ذکر شده است و همچنین در این ایشانرا نخوردن طعام ابراهیم علیه السلام را ذکر نکرده است که او سبب خوف بود و در این آیت دلیل است که انبیاء غیب را نمی دانند از سببی که مقصد در این بشارت است و او را ذکر کرده است -