رُبَمَا ۶۰۶ الحجر
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾
کسانی که ساختند قرآن را پاره پاره ﴿ ۹۱ ﴾
پس قسم بر پروردگار تو البته سوال کنیم ایشان را همه یکجا ﴿ ۹۲ ﴾
از آنچه میکردند ﴿ ۹۳ ﴾
پس صاف صاف بیان کن به آنچه حکم شده ای به بیان کردن آن و روی بگردان از مشرکان ﴿ ۹۴ ﴾
[۹۱] پاره کردن قرآن اینست که ایمان دارند بر آنچه موافق تقاضای ایشان است و از باقی انکار میکنند یا مراد از پاره اینست که ایشان فتویٰ مختلف در باره قرآن میدادند گاهی میگفتند که این دروغ است و گاه میگفتند که این سحر است و گاهی میگفتند که این شعر است و گاهی میگفتند که کهانت است -
[۹۳-۹۲] قول صحیح اینست که سوال کردن روز قیامت عام است از امت ها و از انبیاء و از اقوال و اعمال در باره همه پرسان خواهد بود به دلیل آیت (۶) سوره اعراف -
فایده۱: اگر شبهه کرده شود که در آیت (۷۸) سوره قصص و آیت (۳۹) سوره رحمٰن عدم سوال ذکر کرده شده است پس این ظاهراً تعارض است - جواب به چهار طریقه است طریقه اولی اینست که عمل کردن یا نکردن یک نفس است و دوم باعث عمل کردن و طریقه عمل کردن است از اولی سوال نمیگردد و از دومی سوال کرده میشود با لِمَ و کیف ، طریقه دوم اینست که سوال به دو نوع است یکی برای حاصل کردن خبر و دوم برای تنبیه کردن از اولی سوال نمیشود و از دومی سوال میشود ، وطریقه سوم اینست که در قیامت جاهای مختلف است در بعضی جاها سوال میشود و در بعضی جاها سوال نمی شود و این جواب ها را خازن کرده است و طریقه چهارم جواب اینست که مراد در سوره قصص و رحمٰن اینست که در باره گناه یکی از دیگری سوال نمی شود و در این سوره مقصد اینست که از هر یکی از خودش سوال میشود -
فایده ۲: سوال کردن عام است از حساب کردن زیرا که حساب با بعضی کسان نمیشود بی حساب به جنت داخل میگردند و سوال از هر یکی میشود -
فایده ۳: در اینجا (يَعْمَلُونَ) ذکر کرده است در این اشاره به اینست که صرف بر قول اعتبار نیست بلکه اعتبار به عمل کردن است اگر چه درباره قول نیز سوال میگردد -
[۹۴] در این دو آداب ذکر است مطلب اولی اینست که خوب اشکار کن آن مسائل را که امر شده ای به آن برای تبلیغ آن ومعنی دوم اینست که بترکان (ترقیدن) دل مشرکان را به بیان مسئله توحید و معنی سوم اینست که از بین ببر گروه مشرکان را به بیان توحید - و مقصد ادب دوم اینست که هیچ توجه ای به تمسخر و استهزاء مشرکان و مقابله ایشان مکن -