سُبْحَانَ الَّذِي ۶۴۵ بنی إسرائيل
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿۱﴾ وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا ﴿۲﴾
پاک است اللّه تعالٰی (از هر نوع شرک و عیوب) آن ذاتی که ببرد بنده خود را در حصه از شبی از مسجد حرام الٰی مسجد اقصیٰ آنکه برکت نهادیم گرداگرد آن تا بنمائیم او را نشانه های قدرت و توحید خود هرآئينه اللّه تعالٰی اوست شنوا بر هر چیز و بینا بر هر چیز ﴿۱﴾
و داده بودیم موسیٰ علیه السلام را کتاب و ساخته بودیم او را هدایت برای بنی اسرائيل که مگیرید جز من کار سازی ﴿۲﴾
[۱] در این آیت دعویٰ توحید ذکر شده است به سبحانه و برای اثبات او معجزه اسراء ذکر شده است و به این دلیل وحی نیز گفته میشود و دلیل عقلی با (إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ) است -
تحقیق اسراء و معراج: اسراء در اصل به بردن در شب گفته میشود و معراج به بالا بردن گفته میشود - باز بردن رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم از مسجد حرام الی مسجد اقصیٰ در شب به طربقه معجزه است به این اسراء گفته میشود و محدثین کرام این هر دو لفظ را برجای یکدیگر استعمال میکنند یعنی به همه واقعه اسراء نیز میگویند و معراج نیز میگویند - و در قرآن در این آیت الی مسجد اقصیٰ واقعه اسراء است و در سوره نجم معراج آسمان ذکر شده است - و همچنان روایت کننده احادیث واقعه معراج چهل و چهار صحابه کرام اند پس این حدیث متواتر شد - پس اشکار شد که واقعه معراج با دلیل قطعی ثابت است و همچنان اجماع مسلمانان بر آن است پس اشکار شد که انکار کننده آن ملحد و زندیق است همچنین ابن کثیر نیز این حکم را ذکر کرده است - و این معراج در بیداری به جسم و روح هر دو شده است و همچنین بر این اجماع مسلمانان است - و امام بیهقی ثابت کرده است که اسراء و معراج هر دو در یک شب شده است -
جوابات چند شبهات: شبهه اول اینست که در حدیث بخاری (ج۲ص۱۱۲۱) به روایت انس بن مالک رضی اللّه وعنه الفاظ آمده است که (فَاستَیقَظَ وَ هُوَ فِی المَسجِدِالحَرامِ) از این اشکار میگردد که این معراج در خواب بود؟ - جواب اینست که این حدیث به روایت شریک بن عبداللّه است و بر شریک در (تهذیب التهذیب (ج۴ص ۳۳۸) کلام است که او قوی نیست - او بسیار سهو میشد و او منکر از تقدیر بود - و امام نووی در شرح مسلم به حواله قاضی عیاض گفته است که در روایات شریک اوهام است - شبهه دوم اینست امام بیهقی در دلائل نبوه حدیث عبداللّه ابن مسعود رضی اللّه عنه را روایت کرده است و از او اشکار میگردد که این واقعه خواب است؟ جواب اینست که در این حدیث هارون ابن عبدی راوی است و ابن کثیر گفته است که این راوی اعتبار نداشت و اَکذَب مِن فرعون برایش گفته است - شبهه سوم اینست، حدیث عایشه رضی اللّه عنها را که ابن جریر آورده است در او تصریح است که این واقعه روحانی است؟ جواب اینست که در سند این روایت یک راوی محمد بن حمید است و میزان الاعتدال (ج:۳ص:۵۳۰) برآن جرح کرده شده است ردی المذهب و کذاب برایش گفته شده است - و راوی دیگر محمد ابن اسحاق است و بر او بسیار اصحاب الجرح و التعدیل کلام کرده اند که او کذّاب و دجال بود - و دلیل اشکار ضعف این حدیث بلکه وضع اینست که عایشه رضی اللّه عنها در آنوقت بسیار کوچک بود نکاح او با رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم نشده بود - شبهه چهارم در این شب با انبیاء علیهم السلام ملاقات شده است و با آنها سخن شده است و نماز نیز خوانده شده و موسیٰ علیه السلام رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را بار بار برای تخفیف نماز ها بسوی اللّه تعالٰی فرستاده است این همه دلالت میکند که پیغمبران همه بعد از مرگ زندگی دنیوی دارند و سخن و عبادات وغیره کرده میتوانند؟ جواب اینست که واقعه معراج معجزه است و عالم مثال است در آن همه ارواح انبیاء علیه السلام برای رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم ممثل کرده شده بود ، بجز ازعیسیٰ که زندگی او حقیقی بود - و دلیل این آن حدیث است که (مثَّلت لی الانبیاء) و همچنان ملاعلی قاری در مرقات مشکوٰة به بارها تصریح کرده است که ارواح ممثل کرده شده بود و او در (ج:۱۱،ص:۲۲،ج:ص:۱۴۱،ج:۱۱،ص:۱۴۳،ج:۱۱،ص:۱۴۵) ذکر کرده است - و فتح الملهم شرح مسلم در (ج:۱،ص:۳۱۵) گفته است که از هیچکس نقل نیست که انبیاء علیه السلام در این شب از قبرها به آسمانها انتقال داده شده بودند - در این شب آدم علیه السلام اولاد خود را به طرف راست و طرف چپ دیده بود و همچنان آن واعظان این امت که بدون عمل اند آنها را در جهنم دیده بود و حال اینکه ایشان تا این زمان آفریده نشده بودند این همه ممثلات بودند در این آیت لفظ (بِعَبْدِهِ ) دلیل است که معراج رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم به جسم و روح هر دو شده است و اشاره دیگر اینست که او مقام بزرگ عبدیت بود و لفظ لَيْلًا نکره است دلالت میکند که در حصه کم شب برده شده بود -
[۲] در این آیت دلیل نقلی است از کتاب موسیٰ علیه السلام که آن کتاب نیز برای توحید نازل شده بود - و خلاصه تورات در این آیت ذکر شده است و آن اینست که به جز از اللّه تعالٰی کسی را ذمه دار و کار ساز مسازید و مانند این در آیت (۹) سوره مزمل نیز ذکر است -