سُبْحَانَ الَّذِي ۶۷۹ الکهف
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ﴿۷﴾ وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا ﴿۸﴾ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾
هرآئينه ما ساخته ایم هر چیزی را که بر زمین است زینت زمین تا امتحان کنیم ایشانرا که کدام یک نیکوتر است در عمل ﴿۷﴾
و هرآئينه ما میگردانیم آن چیزی را که بر زمین است میدان (صفا) هموار ﴿۸﴾
آیا میپنداری که اهل غار و اهل رقیم بودند از جمله دلایل (توحید) ما بسیار عجیب ﴿۹﴾
[۸،۷] در این دو آیت تزهید فی الدنیا است یعنی سبب قبول نکردن ایشان محبت دنیا است لیکن این دنیا و سامان های او زینت چند روز اندک است و ابتلاء است و زود فنا شونده است پس بر این فریب نخورید (زِينَةً) در آیت (۴۶) این سوره نیز ذکر شده است و رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم تفسیر آنرا کرده است حَضِرَةُ حُلوةٌ یعنی چشم بر آن خوش میگردد و صرف در دهن لذت پیدا میکند (لِنَبْلُوَهُمْ) یعنی زینت دنیا برای ابتلاء و امتحان است و امتحان دو نوع میباشد ، نوع اول آنکه فایده آن به ممتحن برسد یعنی برای او حقیقت حال معلوم شود - و نوع دوم آنست که فایده آن به امتحان دهنده برسد یعنی امتحان دهنده از حال خود اگاه نمی باشد بلکه فکر میکند که او دانسته است و در کامیابی هستم به امتحان حقیقت حال خودش معلوم میگردد و امتحان اللّه تعالٰی بر مخلوق از نوع دوم است این از این جهت که بلایبلوا به معنی حقیقت اشکار شدن است مانند در آیت (۳۰) سوره یونس پس معنی اصل (لِنَبْلُوَ) اینست که نشان دهیم ایشانرا حقیقت حال ایشانرا (أَحْسَنُ عَمَلًا) مانند این در آیت (۷) سوره هود و آیت (۲) سوره ملک نیز است و تشریح آن در تفسیر سوره هود گذشته است - و در آیت (۸) در صعیداًجرزاً اشاره به فنا شدن سامان های این دنیا است - و این لفظ به طربقه تشبیه است یعنی تمام سامان های دنیا که فنا شود زمین این طور خواهد شد مانند میدان بی کاره که همه بته ها از آن قطع شده باشد -
[۹] از این آیت حصه اول سوره شروع است الی آیت (۴۹) - خلاصه تفصیلی آن اینست که در این جواب شبهه مشرکان است که دلیل بر امور خارق للعادة اصحاب کهف میگیرند که از این امور معلوم میگردد که اصحاب کهف صاحبان قدرت بزرگی بودند ، حاصل جواب اینست که این احوال دلایل قدرت اللّه تعالٰی است نه از قدرت ایشان در آیت (۹) زیرا که ایشان محتاج به اللّه تعالٰی بودند و تواضع کننده بودند درآیت (۱۰) ، و محتاج به خواب بودند درآیت (۱۱) ، و محتاج به اللّه تعالٰی بودند در برخواستن از خواب در آیت (۱۲) ، و محتاج بیشتر شدن هدایت بودند در آیت (۱۳) ، و محتاج بودند در ربط قلب به اللّه تعالٰی و رد کنندگان شرک بودند در آیت های (۱۴) و (۱۵) ، و خود را از مشرکان جدا کرده بودند به امید رحمت اللّه تعالٰی در آیت (۱۶) ، باز ذکر کرامت های ایشان است باهمراه احتیاج بودن ایشان به اللّه تعالٰی در آیت های (۱۸،۱۷) ، و ذکر عدم علم ایشان بر غیب است در آیت های (۲۰،۱۹) باز ذکر حال ایشان است برای دلیل برای بعث بعد الموت و تنبیه برای کسانی که در باره ایشان تنازع میکردند و تنبیه بر ساختن مسجد در کنار آنها در آیت (۲۱) ، و تنبیه براختلاف کردن آنها در عدد ایشان باز تعلیم دادن به نبی صل اللّه وعلیه وسلم از شش آداب در آیت های (۲۴،۲۳،۲۲) ، و ذکر بعث ایشان در غار در آیت (۲۵) ، باز چهار تفریعات بر واقعه آنها و این آداب نیز است ، تفریع اول و ادب رد بر شرک فی الحکم در آیت (۲۴) ، تفریع دوم و ادب تبلیغ کتاب اللّه در آیت (۲۷) ، و تفریع و ادب سوم اختیار کردن جماعت موحدین در آیت (۲۸) ، و چهارم اظهار حق با تخویف اخروی و با بشارت در آیت های (۳۰،۲۹) ، باز اصلاح منکرین برای تزهید فی الدنیا با ذکر سه سخن ، اول اینست که محبت دنیا سبب انکار از بعث و سبب شرک است و سبب عذاب دنیوی است و این از آیت (۳۲) الی آیت (۴۰) ، و سخن دوم اینست که دنیا قلیل و فانی است پس بر این فریب مخورید در آیت های (۶۴،۴۵) ، و سخن سوم اینست که محبت دنیا سبب عذاب و افسوس در آخرت است در آیت های (۴۹،۴۸،۴۷) -
تفسیر: در این آیت (۹) اولاً تسلیت به پیغمبر است و مقصد اینست که گمان مکن که واقعه اصحاب کهف بسیار عجیب از قدرت اللّه تعالٰی است زیرا که مشرکین در باره این از تو پرسیده اند بلکه نشانی های قدرت اللّه تعالٰی بزرگتر از این نیز اند مانند آفرینش آسمانها و زمین و واقعه معراج و در این جواب شبهه مشرکین است که ایشان به حالات عجیب اصحاب کهف استدلال میکردند ولی این دلیل قدرت اللّه تعالٰی است نه دلیل قدرت آنها (الرَّقِيمِ) در این اقوال مختلفه است - که این نام وادی است یا نام عزیز اوست یا نام کتاب است یعنی آن لوح که در آن نام های ایشان نوشته شده است لیکن هیچ یکی از این قول با نقل مسند صحیح ثابت نیست پس معلوم شد که این مسئله تاریخی است و از تاریخ این ثابت است که ده اصحاب کهف در ملک روم به رقیم مشهور است و این چنین از ابن عباس رضی اللّه عنهما نقل است و او از کعب نقل کرده است و در روم برای او پیترا میگویند و وقتیکه مسلمانان روم را فتح کردند اورا به بطراء مسمی کردند و در کتاب های پبش به راقیم مسمی بود و همچنان از تاریخ معلوم میگردد که این واقعه در ملک روم بود بعد از زمانه عیسیٰ علیه السلام -