سُبْحَانَ الَّذِي ۶۸۴ الکهف
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾ إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰﴾
و همچنین بیدار کردیم ایشان را تا سوال کنند در میان خود گفت گوینده از ایشان چقدر درنگ کردید گفتند درنگ کردیم یک روز کامل یا نیم روز گفتند پروردگا شما داناتر است به مدت درنگ کردن شما پس بفرستید یکی را با این روپیه خود بسوی شهر پس باید ببیند که کدام یک از ایشان پاک (حلال) است از روی طعام پس بیارد طعام از آن و باید نرمی کند و خبردار نکند بر شما هیچکس را ﴿۱۹﴾
هرآئینه اگر ایشان خبر شوند برشما سنگسار کنند شما را یا گردانند شما را به دین خود و هرگز کامیاب نخواهید شد آنوقت هیچگاه ﴿۲۰﴾
[۱۹] در این آیت ذکر بیدار کردن اصحاب کهف از خواب است و حکمت او را ذکر کرده است تفصیل آن است که حکمت بیدار کردن آنها اینست که ایشان از یکدیگر پرسان کنند که مایان به چه قدری وقت گذرانده ایم و فایده در پرسان اینست که معلوم شود که ایشان از حال خود اگاه نبودند پس از حال دنیا چگونه خبر شوند لذا با اللّه تعالٰی شریک شده نمیتوانند در این آیت دلیل صریح است که اولیاء غیب را نمیدانند و در حال خواب از جان خود نیز آگاه نمی باشند پس بعد از مرگ از حال دنیا چگونه خبر خواهند شد (قَالُوا لَبِثْنَا) یعنی ایشان در باره شمار دو گروه شدند یک گروه گفت که یک روز گذشته است و گروه دوم گفت که چیزی حصه از روز گذشته است پس گروه سوم گفت یا همه یکجا گفتند که علم آن نزد مانیست بر اللّه تعالٰی سپردند (بِوَرِقِكُم) اشاره است که ایشان برای خرچ خود با خود روپیه نقره گرفته بودند در (فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ) اشاره است که بعد از بیدار شدن بر ایشان گرسنگی آمد برای خریدن طعام تدبیر کردند و یک شخص را برای این مقرر کردند و به او سه آداب را نشان دادند (فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى) یعنی از موحد طعام بیاورد زیرا برای ایشان معلوم است که در این ده بعضی کسان اند که مذبوحه و طعام ایشان به نام غیراللّه است و آن حرام است و ادب دوم (وَلْيَتَلَطَّفْ) که در اشتراء طعام و دیگر سخن ها نرمی کند که کسی از آن اگاه نشود و ادب سوم (وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا) یعنی به ظاهر نیز حال خود را برای کسی نکند -
[۲۰] در این آیت علت ماقبل است و در این اشاره است که ایشان هجرت را نیز از جهت همین خوف کرده بودند - در این آیت اشاره است که ایشان علم به غیب نداشتند گمان ابشان این بود که هنوز نیز همان مردمان موجود اند که از آنها هجرت کرده ایم - و در روایت مفسرین آمده است که اینها قاصد را فرستادند برای او عمارات ناشناخته اشکار شد لیکن مجبوراً به یک دکان داخل شد و برای خریدن طعام (ورق) روپیه خود را پیش کرد آن دکاندار ناشناخته پنداشت که این حالا در بازار گرفته نمیشود - برایش گفت که این روپیه بسیار زمانه پیش بود میشود خزانه را یافته باشی پس مردم به سروصدا ایشان اگاه شدند و دانستند که اینها آن مردمانی اند که تقریباً سه صد سال پیش از این ملک هجرت کرده بودند از سببی که در میان مردم قصه آنها مشهور بود -